📢خطر نابودی فرهنگ عامه جدی است/ ۲۳ سال برای «یورت» مادری کردم

📢خطر نابودی فرهنگ عامه جدی است/ ۲۳ سال برای «یورت» مادری کردم
@matikandastan

سید حسین میرکاظمی: ◀اگر بخواهم درباره «یورت» صحبت کنم باید پیش از آن درباره مجموعه داستان «آلامان» صحبت کنم. داستان‌هایی از مردمان ترکمن‌صحرا که پیش از انقلاب و در سال ۱۳۵۵ و با سانسور شدید حکومت وقت منتشر شد. این داستان‌ها را سانسور کردند چون واقعیت تلخ مردمان این خطه در آن زمان را روایت می‌کرد و از فقر شدید حرف می‌زد.

◀در آلامان مساله اصلی من زمین بود و تیمسارهای بازنشسته شاهنشاهی که زمین‌های ترکمن صحرا به آن‌ها بخشیده می‌شد و همین مساله وجب به وجب منطقه را محل تاخت و تاز آن قداره به دوش‌ها کرده بود و مردم نیز توان پس گرفتن دارایی‌شان را از آن‌ها نداشتند. در این موقعیت داستان من توانست چنین کاری بکند و روایتی باشد از این شبیخون.

◀یورت در ادامه این داستان‌ها نوشته شد البته بدون قلم‌فرسایی و با رعایت ایجاز. البته میان انتشارش با آلامان فاصله‌ای بود و من در این فاصله آثار دیگری نوشتم و حتی در زمینه ادبیات کودکان نیز کارهایی را به نتیجه رساندم با این حال این قصه همیشه با من بود و با من زندگی می‌کرد.

◀رنج مردم ترکمن صحرا و مساله زمین حاصل تجربه نزدیک و تنگاتنگ من و رویاهایی بود که صحرا به من نشان داد. به باور من رمان جایی در پشت اندیشه نویسنده است و او تنها باید بتواند کشفش کند. من با این اندیشه یورت را کشف کردم. شاید بشود این رمان را حاصل بازبینی ماجرای محمدعلی‌شاه و حکومت تزاری در دوره پهلوی اول دانست. این رمان حاصل بازی خیال و واقعیتی بود که از سال ۱۳۴۶ تا ۱۳۶۹ با من همراه بود و مثل یک مادر همراهیش کردم و در خودم پرورشش دادم، حتی جالب است بگویم که در این مدت رمان دیگری هم نوشتم اما کناری گذاشتمش و منتشرش نکردم.

◀جهان زندگی و آنچه که زندگی را توام با زیبایی و عشق و جاذبه می‌کند، یورت را شکل می‌دهد. این اثر رمانی است که شخصت اصلی آن صحرا و مردان و زنان و دختران دشت هستند که می‌خواهند فهمیده شوند و داستان هم با هستی آن‌ها سروکار دارد و هستی هم میدان‌ امکانات انسان است. من بر این باورم که با این رمان خواننده می‌تواند با محتوای سرشار زندگی منبعث از تجربه و رویای صحرا آشنا شده و رنج مردم و عصبیت ناشی از سرخوردگان را حس کند.

◀من خواسته‌ام که در یورت شکلی از هستی زندگی کشف و شناخته شود که دچار تنزل از ارزش‌ها شده و نشان دهم چطور آن همه تاخت و تاز و مرگ و میر زندگی مردم یک خطه را دگرگون کرده است.

◀بعد از این جایزه [ادبی گردون سال ٧٢] بود که متوجه شدم که سبک نوشتاری من تصویری است و همان سبک تصویری در ادامه از من یک نقاش ساخت؛ نقاشی که امروز سبک خاص خودش را دارد.

◀فرهنگ عامیانه ما یک ثروت ملی است. من نبوغ روحی بسیاری را در افسانه‌های محلی دیده‌ام که اگر گردآوری نشود دنیای مجازی امروز آنها را نابود می‌کند.

◀فضای مجازی دیگر این روزها مجالی برای «یکی بود یکی نبود» مادربزرگ‌ها باقی نگذاشته است به همین خاطر اصرار دارم که باید افسانه‌های محلی را جمع و جور کرد و حتی آن‌ها را در قالب آمیزش با داستان‌های امروز روایت کرد. این دغدغه من است و تا جایی که بتوانم در این مسیر فعالیت می‌کنم. (منبع: مهر)
@matikandastan