📢تاثیرپذیری داستایفسکی از گوگول... سروش حبیبی: گوگول در نوع داستان قدیمیترین نویسنده بزرگ روس است

📢تاثیرپذیری داستایفسکی از گوگول
@matikandastan

سروش حبیبی: گوگول در نوع داستان قديميترين نويسنده بزرگ روس است. پوشکين گرچه چند اثر منثور، مثل دختر سروان و داستانهاي بيلکين دارد، ولي کارش بيشتر در زمينه شعر درخشان است. بنابراين هيچ جاي تعجب نيست که نويسندگان بعدي او را سرمشق خود قرار داده باشند. مگر حافظ ما از سعدي و عراقي و مولوي و عطار اثر نپذيرفته؟ حتي در اشعار او بعضي بيتهاي آنها را با اندکي تغيير ميبينيم اما اين اثرپذيري که گاهي به تقليد ميرسد به هيچ روي موجب تخفيف حافظ نيست. در «همزاد» وجوه تشابهي با «يادداشتهاي يک ديوانه» و «پالتو» و «دماغ» به چشم ميخورد. (اين را هم بگويم که نميدانم چرا اين داستان گوگول در ايران با عنوان «شنل» معروف شده. البته عنوان آن در روسي «شينل» است که واژه شنل فارسي از آن آمده است اما معني اين لغت در روسي پالتو است. پالتوي نظامي. آنچه ما در فارسي شنل ميگوييم آستين ندارد و يقهاش با دکمهاي بسته است. حال آنکه پالتو چنين نيست. در خود داستان «پالتو» به صراحت گفته شده که خياط پالتو را که براي آکاکي آکالييويچ ميآورد و بر شانهاش مياندازد و کمکش ميکند که دستهايش را در آستينها بکند. ) باري از اين بگذريم. عبارتي که ذکر کرديد واقعيت دارد. نفوذ گوگول در نويسندگان بعد از خود مسلم است اما جايي که جداشدن بخشي از بدن يک کارمند، به بيني او محدود ميشود در «همزاد» روان کارمند است که دو نيم ميشود، به طوري که خصوصيات آنها ضد هم است. يعني خود گاليادکين است که از خودش جداميشود و اين راه به ديوانگي کامل او ميانجامد.(منبع: گفتگوی سروش حبیبی با حامد داراب؛ مرکز دایره المعارف بزرگ اسلامی)

@matikandastan