📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢برنده جایزه من بوکر:. حقوق سیاهان؟ من طرفدار حقوق خودم هم نیستم!
📢برنده جایزه من بوکر:
حقوق سیاهان؟ من طرفدار حقوق خودم هم نیستم!
@matikandastan
«پل بیتی»، نویسنده «Sellout»: خیلی سخت است که بگویم این کتاب از کجا آمد. تلاش برای خلق دوباره گرمای افسونشده بادهای «سانتا آنا»، روزهای بیوزنی که در ساحل «سانتا مونیکا» سپری شدهاند، لذت دنبال کردن «بوچ» ـ سگ خانوادگی ـ در میان درختان هلو و لیمو، به نوعی یک جادو و طلسم است.
» Sellout »
هم یک طلسم است، تلاشی بیفایده برای مبارزه با و خنثی کردن نفرینها و تضادهای زندگی یک رنگینپوست در طبقه کارگر «وست ساید» لسآنجلس آمریکا، که اغلب سفیدپوستها در آن سکونت دارند. تمام فرارهای ما از دست پلیس، قلدرهای محله و سگهای ولگرد، کتککاریها، ترسها و خودکشیهای محلی. این «رالف نادر» قهرمان من است که فکر میکند آیا «باراک اوباما» در مقام رئیسجمهور، تبدیل به «عمو سام» میشود یا «عمو تم». دو عضو کابینه یعنی «کاندولیزا رایس» و «کالین پاول» قهرمان یک جنگ بیهوده و نابرابری میشوند.
اما اگر واقعا در مورد آن فکر کنم، واقعیترین چیز مسیری است که به سمت خانهام در لسآنجلس میرانم. در ۱۰۰ مایلی این مسیر، به «پاسیفیک کوست» میرسم. خیلی سخت است بگویم این مسیر چقدر برایم مهم است. من فضای هنری سطح پایین لسآنجلس را به خاطر زیبایی کاخمانند «بورلی هیلز» و «پالیسیدز» و سواحل «مالیبو» و «روما» ترک کردم. تمام خاطرات کودکیام به غرق شدن در تخیلاتی سپری شد درباره این که اگر شهرم را هیچ وقت ترک نمیکردم، چه کسی میشدم.
وقتی درباره یک خاطره خوب که از پدرم دارم فکر میکنم، شش سالگیام یادم میآید که روی پای او نشسته بودم و پشت فرمان «کارمان گیا»، در باد رانندگی میکردم. این شهری بود که من دیگر به عنوان خانه نمیشناسمش.
ساعتهای بیشمار صرف تحقیقاتی کردم تا بدانم سیاه بودن در لسآنجلس یعنی چه. اخیرا در مصاحبهای در «بی.بی.سی» از من پرسیدند آیا طرفدار حقوق آفریقاییها هستم و این کتاب، همان بالا انداختن شانههایم با ناباوری در جواب این سوال است؛ چون من حتی طرفدار حقوق «پل بیتی» هم نیستم. (منبع: ایسنا)
@matikandastan