راز‌های یک نویسنده درپیتی.. یکی در اواخر اسفند، یکی هم در اواسطبهار

راز های یک نویسنده درپیتی

رمان ام، کنار رود ماین، از سوی دو جای کاملا، ،کاملا، کاملا متفاوت کاندید شد و من حتما، حتما دو سفر در پیش دارم. یکی در اواخر اسفند، یکی هم در اواسطبهار. یک سفر داخلی، یک سفر خارجی که هرگز نرفته ام و کلا نمی دانم چگونه خواهد بود. این در حالی است که دارم بدجوری فکر می کنم به یک جشنواره شعر و داستان در کاشان، که داوران آن را خود معرفی کرده ام و از سوی یکی از دست اندر کاران آن، دو تلفن خیلی عجیب داشتم. یاد احمد بیگدلی بخیر که اگر بود،به او پیامک می زدم، و او اول زنگ می زد و بعد پیامک. و پیامک های او را که می خواندم حالم تغییر می کرد. خیلی تغییر می کرد. مجموعه پیامک های او و چند نفر نویسنده و منتقد مرحوم و زنده دیگر، در گوشی من، یک داستان تکان دهنده است که روزی منتشر خواهم کرد.
@nasrinertejaee