جهت اطلاع/ علی فردوسی در سایت تاریخ ایرانی: کتابهای آل احمد اباطیل است!

جهت اطلاع/ علی فردوسی در سايت تاريخ ايراني: كتابهاي آل احمد اباطيل است!

رئیس دپارتمان تاریخ و علوم سیاسی دانشگاه نوتردام در کالیفرنیا: من همین یکی - دو سال اخیر ناچار به بازخوانی «غربزدگی» و «در خدمت و خیانت روشنفکران» شدم، و راستش، باید با کمال شرمساری بگویم هر دو نوشته چیزی جز یک رشته اباطیل و خزعبلات نیستند، و اگر ارزشی دارند، ارزش سخن یک بیمار بر آن تخت معروف فرویدی است؛ یعنی سخنی که صرفاً باید به مثابه بیان «سیمپتوماتیک» رمزگشایی و ارزیابی شود، سیمپتوم «آشفتگی در فکر تاریخی». عبارت لطف‌آمیز آدمیّت راجع به جلال، آنجا که می‌نویسد اعتبار جلال «به عنوان نویسندهٔ معترض و عصیانگر، بیشتر در نفس اعتراض است، و خیلی کمتر در ماهیّت اعتراض» ناظر است به همین سیمپتوماتیک بودن سخن جلال به مثابه بیان آشفتگی فراگیر یک زمانهٔ خاص. وگرنه تا آنجا که ارزیابی اندیشه‌های جلال در این دو کتاب، و دیگر مقالاتش (و نه لزوماً داستان‌هایش که در آن‌ها عقل سلیم‌تری سررشتهٔ روایی را به دست دارد) به مثابه «اندیشه» مطرح است، اعتراض جلال، از جنس اعتراضی است که «جهت عمومی‌اش به قهقرا» است، مانند پرخاشیدن به سرمایه‌داری از موضع فئودالیسم، و نه نقد آن از موضع یک اقتصاد عادلانه‌تر.‌‌ همان موقع دوست عزیزم داریوش آشوری، با تمام ارادتی که به جلال داشت، از موضعی مترقی غربزدگی‌اش را به نقد کشیده بود، و اندیشه‌گر بزرگ خلیل ملکی نیز که تازه موضوع اسوه‌پردازی جلال در کتاب «روشنفکران» هم هست، به رغم این بیان ارادت، استدلال کرده بود که جلال اصلاً نمی‌فهمد روشنفکر یعنی چه؛ که چون «روشنفکر»ی مقولهٔ کانونی این نوشتهٔ جلال است، یعنی آنکه این کار او را بری از هرگونه شأن علمی دانستن. فکر نمی‌کنم امروزه عقل سلیم و منصفی باشد که این دو کتاب آل‌احمد، به‌خصوص غربزدگی‌اش را بخواند و با توجه به آنچه این حدود نیم قرن پیش آمده، از آشفتگی فکر تاریخی در آن دهانش از حیرت باز نماند. دیگر برای چنین قضاوتی آدم لازم نیست مانند آدمیّت و ملکی مجهّز به عقل مترقّی باشد.

http://tarikhirani.ir/fa/files/95/bodyView/946