کتابی است که به زیبایی ترجمه شده است و کشش خاصی دارد و خواننده را تا به انتها رساندن کتاب می‌کشاند

کتابی است که به زیبایی ترجمه شده است و کشش خاصی دارد و خواننده را تا به انتها رساندن کتاب می کشاند.
در انتها اتفاقی می افتد که برای من که این کتاب را خوانده ام قابل حدس زدن نبود. پیشنهاد می کنم این کتاب کم حجم را بخوانید.

نام کتاب: پسری با پیژامه ی راه راه
نویسنده: جان بوین
مترجم: پروانه فتاحی
انتشارات: هیرمند
قیمت:۹۵۰۰ تومان


معرفی کتاب:
شخصیت اصلی داستان پسری ۹ ساله به نام "برونو" است که همراه پدر و مادرش و خواهری به نام گرتل در برلین زندگی میکند.
برونو در مور شغل پدر تنها میداند که شغل مهمی دارد و فرد مهمی است.
او در خانه ای بزرگ که از پنج طبقه تشکیل شده است زندگی می کند. او دوستان صمیمی دارد و می تواند از روی نرده های طبقه پنجم سر بخورد تا به جلوی در ورودی خانه برسد. او می خواهد زمانی که بزرگ شده است کاشف بشود.
گرتل با اینکه تنها نزدیک به ۳ سال از برونو بزرگ تر است ولی خود را آدمی بالغ می داند و برونو را بچه ای نادان فرض می کند.
یک شب کشیش با همسرش به خانه آنها می آید و پدرش را به فرمانداری مکانی منصوب می کند.
آنها از آن خانه به جایی که مایل ها از برلین فاصله دارد نقل مکان می کنند. آنجا را برونو "پرت" می نامد ولی گرتل میگوید نام درستش"اردوگاه" است.
در آنجا نه خبر از بچه ای هست نه خبر از میوه فروشی و نه خبر از مکانی سر سبز . تنها آنها هستند با مردمی که در آن طرف حصار با پیژامه و کلاهی راه راه زندگی می کنند.
برونو سر در نمی آورد که شغل پدر چیست و افراد آن طرف حصار چرا چنین لباسی می پوشند؟! چرا با حصاری از آنها جدا شده اند؟!
به دلیل آنکه پدر او نظامی ست در نتیجه فرد سخت گیری هست، نمی تواند این سوال ها را در خانه از کسی بپرسد.
برای پاسخ دادن به این سوال ها به دنبال علاقه اش که اکتشاف هست می رود، در امتداد حصار قدم می زند تا به پسر بچه ای بر می خورد که آن را کشف خود می داند. با هم دوست می شوند، اما دوستی آنها متفاوت است زیرا بر عکس تمامی دوستی های قبلی شان نمی توانند بازی کنند تنها می توانند با هم به گفت و گو بپردازند. برونو از نارضایتی اش از زندگی در این جا می گوید و پسرک به درد و رنجی که در آن طرف حصار در حال دست و پنجه نرم کردن است تنها اشاره ای می کند و از زندگی ارامشان در قدیم که پدرش ساعت سازی داشت می گوید.
برونو آلمانی است که پدرش از دستورات هیتلر پیروی می کند. برونو بر روی بازو بندهای دوستان پدرش علامت فاشیسم را می بیند. دوست برونو اهل لهستان است و بر روی لباس های یک شکل آنها ستاره ای پنج پر با رنگ های مختلف وجود دارد.
آنها هر روز بعدظهر هم دیگر را می بینند و تا یک سال می گذرد، بعد از یک سال مادر برونو از زندگی در آنجا شکایت می کند و تصمیم به بازگشت می گیرند و ...
Telegram.me/Anjomane_dastani_rahtaab