📢باید به داده‌های تاریخ شفاهی بدبین بود/ چپها و مسلمانها جلال را به نام خود مصادره کردند

📢باید به داده‌های تاریخ شفاهی بدبین بود/ چپها و مسلمانها جلال را به نام خود مصادره کردند
@matikandastan

حسین دهباشی:◀آنچه ممیزی در تاریخ شفاهی را ایجاب می‌کند از ممیزی در دیگر حوزه‌های تاریخی جدا نیست.درواقع ما با روایت تاریخ، تصویری از خود و رقبایمان می‌سازیم؛ این تصویر به‌ویژه در بحث رقبای سیاسی خود را نشان می‌دهد. اگرچه درمورد رقبای فرهنگی و حوزه اندیشه نیز مصداق پیدا می‌کند. ما نه فقط در حوزه تاریخ بلکه در زمینه رمان‌های تاریخی که یک وجه جدی آن‌ها تخیل است نیز با بحث ممیزی روبه‌رو هستیم.

◀خیلی مواقع ما تلاش می‌کنیم نقاط منفی خود را پنهان کنیم و نقاط منفی رقیب را برجسته نشان دهیم و این کار را نه‌تنها در عمل بلکه در حافظه و خاطره جمعی نیز انجام می‌دهیم. از این‌رو مدام مراقبت می‌کنیم تصویری که می‌سازیم مطابق قرائتی باشد که ما می‌پسندیم. [...این «ما»] از ارکان حکومت تا جنبش‌های فرهنگی و ادبی و سیاسی و... را دربرمی‌گیرد. برای نمونه یک حوزه خاص از نویسندگان که الزاما هم منافع سیاسی ندارند، تلاش می‌کنند خاطرات خود را به گونه‌ای ارائه بدهند که خود را موجه‌تر نشان دهند. اگر نوع برخوردی را که کانون نویسندگان با جلال آل احمد و خاطرات منتشرشده او کرد و از آن‌طرف رفتار انقلابیون و مسلمان‌ها را با خاطرات جلال درنظر بگیرید، کاملا مؤید همین ماجراست. مسلمان‌ها روایتی از جلال ارائه دادند که انگار او مسلمانی دوآتشه و معتقد به ولایت فقیه است و نماز شبش ترک نمی‌شود و درواقع او را مصادره کردند. از آن سو در روایت چپ‌ها از آل احمد، او انسانی ماجراجو و هرهری‌مذهب بود و واقعیت این است که جلال این‌گونه نبود.

◀آن چیزی هم که امروز در کشور ما به عنوان تاریخ شفاهی وجود دارد، به طور مشخص در بخش تاریخ شفاهی حوزه هنری و مرکز اسناد انقلاب اسلامی، به مفهوم علمی خود تاریخ شفاهی نیست. البته این گفته به معنای کم‌اعتبار بودن آن از لحاظ تاریخی نیست و حتما چنین اسنادی ارزش دارند و در مراحلی، از تاریخ شفاهی هم ارزششان بیشتر است اما تاریخ شفاهی با معیارهایی تعیین شده است و نمی‌شود به هر آنچه تاریخی است و مبنای شفاهی دارد، این اسم را اطلاق کرد.

◀شما نمی‌توانید به‌راحتی به داده‌های تاریخ شفاهی اعتماد کنید، آن‌چنان‌که در دیگر حوزه‌های تاریخی نیز باید بنا را بر بدبینی بگذارید و هر آنچه می‌خوانید بنا را بر نبود اصالتش بگذارید تا زمانی که اطمینان به اصالتش حاصل کنید. در تاریخ شفاهی تا هنگامی که داده‌ها را با منابع مکتوب و داده‌های تاریخ شفاهی دیگران تطبیق نداده‌اید و به کرات آن را نیازموده‌اید، نباید اطمینان کنید. البته با وجود اینکه در تاریخ شفاهی ممکن است به اشتباه بیفتید، احتمال دارد چیزهایی پیدا کنید که در دیگر حوزه‌های تاریخ مسکوت مانده است یا صراحت ندارند.

◀تاریخ شفاهی مانند هر سند دیگری درجات مختلف دارد. سند درجه‌یک شامل اسنادی می‌شود که امروز با توجه به فناوری نوین دربردارنده گفته شفاهی افراد به صورت ضبط شده، تصویر آن‌ها و تجزیه و تحلیل آن مجموعه به عنوان زبان بدن و غیره است. وقتی فایلی تصویری را پیاده می‌کنید، طبیعتا زبان بدن را از دست می‌دهید، به فرض شخص به شما می‌گوید «شاه آدم دقیقی بود»، وقتی سند تصویری را می‌بینید از حرکات او متوجه می‌شوید دارد طعنه می‌زند و اتفاقا منظورش این بوده که شاه انسان دقیقی نبوده است. بنابراین فهم فایل صوتی به عنوان سند درجه دو دشواریاب‌تر است و به همین ترتیب وقتی به کتاب تبدیل می‌شود، اگرچه با مخاطب عمومی ارتباط بیشتری برقرار می‌کند، مخاطب فاصله بیشتری با اسناد موثق پیدا می‌کند. پژوهشگر در اصل سند تاریخ شفاهی نباید دست ببرد.

◀ تاریخ شفاهی تا زمانی تاریخ شفاهی شمرده می‌شود که ارزش سندی خود را حفظ کرده باشد. سندی مثل کتاب «دا» با وجود همه ارزش‌های تاریخی و ادبی‌اش در حوزه تاریخ شفاهی نمی‌گنجد؛ چون متنش آن‌چنان ویرایش شده و ساختار اولیه آن جابه‌جا شده که مخاطب متوجه نمی‌شود نویسنده وقتی فلان جمله را می‌گفته با چه لحنی گفته یا جمله قبل و بعدش چه بوده.

◀[در ایران] در قالب لفظ تاریخ شفاهی هر کسی مایل است کار خود را در ذیل این عنوان ارائه کند اما در عمل شاید به تعداد انگشت‌های یک دست هم نداریم کسانی را که به جای استفاده از متون و منابع ترجمه‌شده، سر کلاس درسی رفته باشند که آن را می‌آموزد و تصورم این است که تنها خود من در خارج از ایران برای آن کلاس رفته‌ام. من اگرچه رشته دانشگاهی‌ام دیپلماسی عمومی بود در جریان پروژه تاریخ شفاهی عصر پهلوی دوم شش واحد اختیاری تاریخ شفاهی را در دانشگاه کلمبیا گذراندم. متأسفانه در ایران حوزه علم –تاریخ، فلسفه، روانشناسی و...- حوزه‌ای است که کمتر قابل انعطاف است و در برابر هر رشته یا میان‌رشته جدیدی مقاومت می‌شود. (منبع: روزنامه شهرآرا؛ از گفت‌وگوی وحید حسینی ایرانی با دهباشی)
@matikandastan