📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢آدم بودن یا شر مطلق بودن. ◀مکبث: ویلیام شکسپیر
📢آدم بودن یا شر مطلق بودن
@matikandastan
📃جان سویینی، روزنامه نگار سرشناس بریتانیایی، ۱۰ کتاب دربارهی فساد در گاردین معرفی کرده است
◀مکبث: ویلیام شکسپیر
«مکبث» ویلیام شکسپیر هنوز هم میتواند مسخ کند. نمایشنامهای که در ۱۶۱۱ نوشته شده؛ نجیبزادهای اسکاتلندی که شهوت قدرت ویرانش میکند و دستش را به خون پادشاه شریف اسکاتلند آلوده میکند تا بر تخت پادشاهی برسد. بازخوانی «مکبث» برای شما هر دم میتواند تعبیری تازه بسازد، در قالب کیمجونگ ایل و دربارش در پیونگیانگ ظاهر شود یا حتی یک پله جلوتر ابوبکر بغدادی و داعش اینجا بازسازی شده است، آنجاکه شکسپیر در «مکبث» مینویسد: «میگویند خون میخواهد. خون خون میخواهد.»
◀ظلمت در نیمروز: آرتور کستلر
کستلر در بستر رمانش چگونگی گره خوردن انقلاب روسیه با ظهور استالینیسم را انتخاب میکند، اما در دل این اثر ادبی سترگ فساد روح انسان رخ نشان میدهد. روباشوف در مقام انقلابی بزرگی خودش را ویران میکند و اجازه میدهد که ویرانش کنند، او همهچیزش را باخته و این ایدئالی شده برای خدمت به انقلاب بزرگ. کستلر نشانمان میدهد که وقتی آدمها فاسد میشوند، این فساد از چه عمقی از درون رخ میدهد.
◀محلهی چینیها: رابرت تاون
اسم بردن از یک فیلمنامه این وسط تقلب است، اما خوب پای محلهی چینیها در میان است. برای من، این فیلمنامه اثر تمامعیار هنری است، اثری که جوهر فساد را بهنمایش میگذارد و برای این نمایش بستر لسآنجلس را انتخاب کرده است؛ زندگی و نفسنفسزدنهایش. همهچیز در بستر شهری مرده میگذرد و رویای امریکایی که دروغ است و پایههایش روی فساد و تخلف ساخته شده است. زیادهروی در قدرت مجموعهای از پلیدیها و فساد مطلق آدمی را میسازد، قتل، آزار کودکان و شر مطلق و البته ناتوانی مردم عادی و کارآگاهی صادق در بهزمین زدن این فساد ریشهدار هرگز بهتر از این به تصویر کشیده نشده است.
◀پسرانی از جنس روی: صداهای شوروی از جنگ افغانستان: سوتلانا الکسیویچ
برندهی نوبل ادبیات ۲۰۱۵ اثری خیرهکننده نوشته از جنگی که کمتر کسی به آن پرداخته است. داستانی از زندگی سربازان و شهروندان شوروی که در کابل و جاهای دیگر افغانستان با روحیهای آرمانگرایانه زندگیشان را باختند و بعدها در برابر این آرمانها و ایدئالهایی که فروپاشید مبهوت ماندند. به جای آن آرمانگرایی نجیب و ضجهها و زاریهایی ماند از جسدهای سربازان کشتهشده در افغانستان که در تابوتهایی از جنس روی برای مادرانشان فرستاده شدند.
◀صورت عریان مسیح: راسل میلر
این کتاب در واقع بیوگرافی حیرتآور ران هوبارد است، یکی از بزرگترین کلاهبرداران قرن بیستم، عنوانی که رقابت فشردهای برای کسب آن در جریان است. میلر به بررسی سخنسراییهای هواداران جنبش مذهبی ساینتولوژی دربارهی بنیانگذار این فرقه میپردازد و تمام ادعاها را، مبنی بر اینکه هابارد قهرمان جنگ، کاشف، دانشمند هستهای و چه و چه بوده، نقش بر آب میکند. در سطحی بالاتر این کتاب به ما نشان میدهد اشتیاق به خدا، اگر تحت کنترل عناصر فاسدی قرار بگیرد، ممکن است به چه گمراهیهایی بینجامد.
◀مأمور ما در هاوانا: گراهام گرین
رمانی با دستمایههایی از طنز در کوبای پیش از کاسترو میگذرد. گراهام گرین پای سازمانهای اطلاعاتی و بهطور خاص امآی۶ (سازمانی که گرین هم برایش کار میکرد) را به قصه باز میکند. قهرمان چنان شبکهای از فریب و نیرنگ درست میکند که خودش و دیگران به دشواری میتوانند خود را از آن برهانند. داستان بهخوبی نشان میدهد که چه جیمز باندهایی هستند که اهل رشوه و حق و حسابند.
@matikandastan
◀خواب گران: ریموند چندلر
نبوغ چندلر در آن است که در شهری که همانند لیوانی کاغذی فاقد هویت است شوالیهای با زره فرسوده را در لسآنجلس دههی ۱۹۴۰ بهنمایش درمیآورد: سر گالاهاد، شطرنجباز همیشهمست. در این روایت تازه از شوالیههای میز گرد، ماردرد پولدار بیاخلاق شهر است، نوچههای او پلیسها و گانگسترهای خوشزبان و
خاکستریپوش را بهزانو درمیآورند. تابهحال هیچ شهر خلافکاری با چنین مهارتی بهتصویر درنیامده بود.
@matikandastan
◀مکسوِل: ظهور و سقوط رابرت مکسول و امپراتوری او: روی گرینسلِید
داستان فساد و تباهی روزنامهنگاران در اسارت هیولایی که از قصههای پریان قرون وسطایی سر برآورده است. روایت گرینسلید، از جنون کسانی که بندهی هوسهای شاه باب شدهاند، هم خندهدار است و هم غمانگیز. ولی با فروپاشی منابع مالی روزنامهها مشخص میشود که نویسندهی کتاب در حسرت گذشتهی غنیتر و سرگرمکنندهتر روزنامهنگاری چاپی است.
◀خاطرات جنگ: کنت گالئانو چانو
کنت چانو خودستا، مغرور و گاه ابله داماد موسولینی و وزیر امور خارجهی او بود. این فاشیست معتدل به عمق پلیدیهای آلمان نازی پی برده بود و زمانی تلاش کرد با سرنگون کردن پدرزنش نام نیک ایتالیا را نجات دهد.