سلام. داستان روایت تلخی بود از ذره‌ای از رنج‌های کودکان کار و زنده مانیشان

سلام. داستان روایت تلخی بود از ذره ای از رنج های کودکان کار و زنده مانیشان.به نظرم داستان جای کار زیادی داشت و بیشتر به گزیده گویی از بخشهای مختلف پرداخته بود.در حالیکه هر کدوم از این بخشها میتوانستند کل داستان رو تشکیل بدهند.در مورد پیرنگ با خانوم ماندانا موافقم که ضعیف بود.ولی داستان اونقدر ساده روایت شده بود که به دل مینشست وتلخی داستان رو میشد زیر زبون حس کرد.فضا سازی داستان خیلی خوب بود و قابل لمس.عنوان داستان هم برای من قابل درک نبود و هیچ ارتباطی نتونستم باهاش بر قرار بکنم. به صرف اینکه کسی هزار پرس غذای نظری میدهد و کودکی هم جلوی درشان گرسنه است نمیتوان نام داستان را اینگونه انتخاب کرد.به نظرم نام داستان باید علاوه بر کشش در بر گیرنده کلیاتی از محتوای داستان هم باشد.در این داستان من رنج و بی عدالتی را بیشتر دیدم تا نام حسین (ع) را و هیچگونه ایهامی هم در نام برایم جذاب نبود.ولی کلیت داستان برایم لذت بخش بود. مانا باشید.