از همه این‌ها گذشته، در آن زمانه مردم تشییع جنازه را جدی می‌گرفتند

از همه این ها گذشته، در آن زمانه مردم تشییع جنازه را جدی می گرفتند. اما خود مرگ مسأله مهمی نبود: چونکه مرگ همه جا سرک می کشید: هیچ خانواده ای نبود که شجره خانوادگی اش با سنگ قبر نقطه چین نشده باشد و گاهی رفتگان آن قدر عمر نمی کردند که فرصت شود نامی بر آنها بگذارند ـ مگر اینکه مادر هم سر زا می رفت و با نوزادش در یک گور جا می گرفت که بیش از آنکه تصور کنی اتفاق می افتاد. دیگر از بقیه حرفی نمی زنم، از شوهران و عموها و عمه هایی که در سن بیست یا سی یا چهل سالگی مرحوم می شدند، و پدربزرگ ها و مادربزرگ ها و همین طور عمو و عمهٔ پدر و مادر آدم که اجاق کور بودند و در همان خانه و همان اتاق و همان تختی فوت می کردند که در آن به دنیا آمده بودند، آخر آن وقت ها رسم نبود که آدم توی یک چهاردیواری تنگ و باریک با اسمی که غروب آفتاب را به یاد می آورد، نفس آخر را بکشد. منتها تشییع جنازه و مراسم سنتی خاکسپاری با رشته هایی نازک و در عین حال به محکمی فولاد قادر بود وزنی حتی بیشتر از فاصله میان جفرسن و خلیج مکزیک را تحمل کند و از آن نیز پیشتر رود.

حرامیان
ویلیام فاکنر
ترجمهٔ تورج یاراحمدی
انتشارات نیلوفر
چاپ اول، تابستان ۱۳۹۰

@ketabkhaneyekoochak