📢ادبیات چیست؟. ◀ادبیات چیست؟

📢ادبیات چیست؟
@matikandastan

دکتر عباس پژمان: ٢٣ اسفند ١٣٩۵ مهمان مرکز تحقیقات اخلاق پزشکی دانشگاه تهران بودم و در جمع اساتید عزیز آن مرکز دربارۀ رابطۀ پزشکی و ادبیات صحبت کردم.

◀ادبیات چیست؟ داستان و رمان و نمایشنامه و شعر چیست؟ می دانیم قسمت بزرگی از زندگی هر کس را احساسات و عواطف او تشکیل می دهد. همان چیزی که آن را در انگلیسی اموشنز emotions می گویند. هر اتفاقی که در زندگی هر کس بیفتد، مخصوصاً اتفاق مهم، حس یا حس هایی برای او ایجاد می کند. به عبارت دیگر، هر اتفاقی که برای هر کس می افتد در نهایت با یک یا چند حس همراه می شود. به طوری که هروقت این شخص آن اتفاق را به یاد می آرد آن حس یا حس ها هم برای او زنده می شود. اصلاً همۀ اتفاقات در نهایت برای مغز به صورت چند تا حس است که معنی پیدا می کنند. نکتۀ دیگر هم این که حس ها از هر نوع که باشند، چه خوشایند چه ناگوار، در هر حال برای مغز مهم هستند. و هر اتفاقی که بتواند حس های قوی ایجاد کند خود به خود برای مغز اهمیت بیشتری پیدا می کند و توجه آن را بیشتر به خودش جلب می کند. علاوه براین، اتفاقاتی که با حس های قوی همراه بوده باشند بیشتر در یاد می مانند. کار اصلی ادبیات این است که حس های گوناگون و قوی ایجاد کند. کار همۀ هنرها همین است. آهنگی که می شنویم، تابلویی که می بینیم، رمان یا داستانی که می خوانیم، این ها معمولاً حس ها یا احساسات قوی در مغزِ ما ایجاد می کنند. برای همین است که اتفاقات و دوران های تاریخی در ادبیات بهتر زنده می شوند تا در خودِ تاریخ و گزارش های آن. پس باید یادمان باشد کارِ مهم ادبیات خلقِ حس ها یا احساسات است، که آن ها را به کمکِ کلمات به صورتِ آثار ادبی در می آرد، تا هر کس آن اثرها را خواند آن حس ها را تجربه کند، یا زندگی کند. همۀ حس ها هم در شعر و داستان و رمان خلق می شود، اما مهم ترینِ آن ها حسِ زیبایی است. باری، این شاید علمی ترین تصوری است که می توان از آثار ادبی و هنری داشت. پس شاید نزدیک ترین تعریف به تعریفِ ادبیات و هنرهای دیگر هم بتواند یک چنین چیزی باشد: ادبیات، و همین طور هنرهای دیگر، مجموعه ای از تکنیک ها یا صناعاتی هستند که بشر با آن ها حس های قوی خلق می کند، مخصوصاً حس زیبایی ...

◀قسمت عمده ای از جذابیت رمان ها و داستان ها را می توان به همین مسئله نسبت داد. یعنی به تحریکِ احساسات گوناگونی که با خواندنِ آن ها برای انسان اتفاق می افتد. چون همچنان که گفتم انسان تحریک شدنِ احساساتش را دوست دارد. تحریک بعضی از این احساسات در بعضی انواع رمان ها و داستان ها بسیار شدید و بارز است: حس ترس و وحشت در رمان های ترسناک، حس کنجکاوی در رمان های پلیسی و معما، حس ترحم و اخلاق در رمان های ایدئولوژیکی، حس شگفتی در رمان های فانتزی، رئالیسم جادویی، ساینس-فیکشن یا علمی. رمان ها و داستان های این ژانرها بیشتر با تحریکِ این نوع احساسات است که خواننده را مجذوب یا سرگرم می کنند، و نه با تحریک حس زیبایی. و همین به تنهایی کافی است تا این نوع رمان ها را به آثار نازلی تبدیل کند. رمان هم نوعی اثر هنری است. یا در هر حال قرار است اثر هنری باشد. چون برای این خلق می شود که در درجۀ اول زیبایی را در قالب خودش تجسم ببخشد. پس باید مخاطبش را هم در درجۀ اول با تحریک حس زیباییِ او تحت تأثیر قرار دهد، نه با حس ها یا هیجان های دیگر. در بین بیست و چندتایی حس یا هیجان که در انسان هست، زیبایی والاترینِ آن هاست. ارزش آثار هنری هم به همین زیبایی و والاییِ آن است که در آنها هست. پس هر چقدر سهم زیبایی در آن ها کم باشد، و سهم حس های دیگر زیاد باشد، طبیعی است که به همان میزان از هنر بودنِ خود دور می شوند و به سمت ابتذال می روند. مثل بسیاری از رمان های مبتذل یا عامه پسند که بیشتر با ایجاد حس های دیگر است که مخاطب های خود را سرگرم می کنند تا با حس زیبایی. اما یک نکته را هم نباید از نظر دور داشت. گاهی نویسندگانِ بعضی از همین نوع رمان ها هم موفق می شوند آن حس ها را به روش هایی زیبا ایجاد کنند. هرچند که این را هم باید گفت که تعداد این نوع رمان ها در تمام دوران ها بسیار کم بوده است.
@matikandastan