نگاهی بر رمان نیمه ناتمام. داستانی کاملا خانوادگی

نگاهی بر رمان نیمه ناتمام
داستانی کاملا خانوادگی. روایتی از یک خانواده متوسط ایرانی که از پیش از انقلاب شروع و پس از انقلاب تمام می شود. زمان رویداد داستان این امکان را به خواننده می دهد تا با حال و هوای زمان انقلاب بیشتر آشنا شود و تاثیرش را روی زندگی حس کند حوادثی که در کتاب روی می دهد، می تواند در هر خانه و خانواده ای اتفاق بیافتد که نه شامل زمان، نه مکان و نه طبقه اجتماعی می شود. انتخاب شخصیت ها، گفتار روزمره شان ، تصمیم گیریها، قضاوتهایشان و حتا نحوه برخوردشان با مشکلات می تواند انعکاسی از خواننده و زندگی شخصی او باشد. حسی صمیمی که مخاطب به راحتی می تواند با اثر برقرار کند. حالتی که برای خانواده های ایرانی آشناست. در ابتدای رمان اتفاق ها و ماجراها با جزئیات بیان می شود و از زیر ذره بین رد می شوند اما تقریبا در اواسط کتاب این جزیات به کلیات بدل می شود و روند داستان سریع می شود. انگار می خواهد اتفاق خاصی رخ بدهد که خواننده را با شتاب برای رسیدن به آن آماده می کند.
راوی دختری دبیرستانی است بنام مهناز که در خانواده ای پنج نفره زندگی می کند. خانواده ای که کاملا یکدیگر را دوست دارند و رابطه عاطفی عمیقی میانشان برقرار است. تا انتهای داستان دست روزگار این صمیمیت را دستخوش تغییر قرار می دهد. در طول داستان در کنار روایت زمان حال، گذری به گذشته و زمان کودکی و آن دوران می کند که بنظر راوی خیلی دور است. شاید حتا ماه گذشته نیز به همین اندازه دور از دسترس باشد. مادرش کاملا سنتی و پایبند به اصول اخلاقی و تفکرات قدیمی است. همان مادرانی که خوشبختی فرزندانشان را در تشکیل خانواده و بچه دار شدن می دانند. شاید پسر دوست. استفاده از کلمات خاص برای نامیدن فرزندانش، و سرزنش کردن آنها و نیز نذر و نیاز کردن فضا را بسیار زیبا می کند. اما پدر خانواده که به نوبه خود دکان دار مشهوری است، کاملا روشنفکر و تجددگراست و مخالف با تمام این افکار سنتی. تحصیل را بر همه چیز مقدم می داند. "دخترای من بایددرس بخونن. لباس دوختن مال خیاطه" عاشق دخترانش. کاملا می توان تناقض آشکار در زندگی را احساس کرد که نویسنده با جملاتی گیرا آن را به مخاطبش عرضه می کند. حسی کاملا ملموس که با بکار گیری ضرب المثل ها "مادر شوهر ماره، خواهر شوهر مارمولک" و اصطلاحات سنتی "مار بگزه اون زبونتو." روان تر می شود.
داستان با مراسم بله برون و ازدواج خواهر بزرگتر مهناز شروع می شود. روایتی که شخصیت ها را بیشتر با لحن حرف زدن و کلامشان می شناسیم تا با طرز پوشش یا رفتارهای خاص. می توان گفت که رمانی بیشتر کلامی است. حضور جلال خواستگار مرجان خواهر راوی یا صبا دوست صمیمی مهناز و یا امیر همسر مهناز با کلام است که می آیند و می روند یک شروع شاد و در عین حال ساده. شاید ابتدا خواننده فکر کند که نوشته چندان چنگی به دل نمی زند، اما پیش از تمام شدن فصل اول، ناخود آگاه درگیر کشش داستان می شود. نویسنده با آوردن تصاویر هوشمندانه آنها را در ذهن خواننده باقی می گذارد و بنوعی آنها را بدل به امضاء خود می کند. طرز بیان و نوع نگاه و چیدمان واژه ها کنار هم "نیمه ناتمام" را به یک رمان ساده ولی عمیق بدل می کند. جملاتی مانند این " تیله توی گلویم را قورت می دهم. کلام عزیز به در به هم خورده می خورد و توی اتاق تکه تکه می شود." و یا "کتاب را بی هدف ورق زده بودم. کلمات مثل دسته ای ریز، از جلوی چشمانم رژه رفته بودند. دلم می خواست آب توی لانه شان بریزم." و یا "عزیز گله گذاری ها و بدگویی هایش را از آقاجون مانند آجیل مشکل گشا همه جا پخش می کند.
نیمه ناتمام چهارمین کتاب خانم نسرین قربانی است. پیش از این سه کتاب به نام های خانه ی پدری(نشر همایش)، من هم انسانم( نشر همایش) و فخرالزمان (نشر مهابه) نگاشته اند. ایشان در سال 83 برنده بهترین مقاله را دریافت کرده اند. رمان نیمه ناتمام با هفتاد و چهار فصل در 360 صفحه به نگارش در آمده که توسط نشر آموت با قیمت پشت جلد 11000 هزار تومان به چاپ رسیده است.
"زندگی آنقدر صیقلم داده بود که بدانم هر کسی در قلبش نیمه ناتمامی دارد که سال هایی را با او سپری می کند و سپس هر دو با هم به خاک سپرده می شوند."
حمیده جاهد
پاییز91