📢خاطره لیلی گلستان از دیدار با گدار، تروفو و …؟. من ۱٩، ۱٨ سال داشتم

📢خاطره لیلی گلستان از دیدار با گدار، تروفو و...؟
@matikandastan

لیلی گلستان: یک بار پدرم برای کار استودیویی اش به پاریس آمد و یک روز به من گفت که امروز با چند فرانسوی قرارناهار دارد و مرا با خودش برد. من ۱٩، ۱٨ سال داشتم. وقتی به رستوران رفتیم ، پدرم آن دو فرانسوی رابه من و من را به آن دو معرفی کرد: دخترم لیلی. مسیو ژان لوک گدار، مسیو فرانسوا تروفو ! من بهت زده زبانم بند آمده بود. گدار "از نفس افتاده" را ساخته بود و تروفو هم "چهارصد ضربه" را! و دیگر حسابی معروف شده بودند. ناهار از گلویم پایین نمیرفت. فقط فکر می کردم خدایا چه می شود اگر یکی از این دونفر مرا کشف کند! و مرا در فیلمش بازی دهد. آن ها مرا "کشف" نکردند و من گرسنه و تشنه کام از رستوران بیرون آمدم. حالا نمی دانم من باختم یا آن ها! ( خنده)
... دراین میان پدرم که فیلمش در فستیوال فیلم های مستند ونیز جایزه طلایی را برده بود ، مارا فرستاد به فستیوال فیلم های سینمایی و من و مادرم هر شب هنرپیشه ها را می دیدیم و از همه امضا میگرفتم. دریکی از شب ها فیلمی نشان دادند که کارگردانش معروف نبود. من عاشق فیلم شدم و هنگام خروج از سینما از کارگردانش امضا گرفتم . عکاس فستیوال هم از ما عکس گرفت. سی سال بعد فهمیدم که او تارکوفسکی معروف بود.
@matikandastan