نامه به فلیسه.. نویسنده: فرانتس کافکا.. ترجمه: مرتضی افتخاری

نامه به فلیسه

نویسنده: فرانتس کافکا

ترجمه: مرتضی افتخاری

«ماکس برود» بزرگ‌ترین خیانت دوستانه در تاریخ ادبیات را رقم زد. بی‌توجه به وصیتنامه دوست صمیمی اش «فرانتس» ،دست نوشته‌های او را از زباله ها برداشت.

اما به همین بسنده نکرد، از درون گنجه، همه نامه‌ها را بیرون کشید و فهمید که دوست سل‌زده اش، سال‌ها برای فلیسه نامه می نوشته است؛ روزی دوبار پستچی از پراگ به برلین نامه می‌رسانده و از برلین به پراگ. حالا به وسیله ی این خیانت کتاب دو جلدی «نامه‌ به فلیسه»، در دسترس ماست.

حقیقتی که‌گذار یک نویسنده از «عشق به یک زن»، تا «عشق به خود عشق» را نشان می‌دهد. او در ابتدا نامه‌هایی برای فلیسه می‌نویسد تا زنی را که تنها یک‌بار دیده، مجاب کند رشته‌ای نامه‌نگاری میانشان آغاز شود. اندکی بعد، این نامه نگاری‌ها رنگ و بوی عشق به خود می‌گیرد اما وضع به همین منوال نمی‌ماند. معشوق خواستار دیدار و پی ریختن یک زندگی مشترک است.

عاشق اما همچنان در غار تنهایی خویش به نوشتن می‌اندیشد. در نهایت یکی باید پا پیش بگذارد. فلیسه جلو می‌آید و می‌نویسد که برای دیدن کافکا به پراگ خواهد آمد. کافکا در جواب، از این اتفاق – بعد از یک سال نامه‌نگاری پی‌درپی و هرروزه- اظهار خوشحالی می‌کند، اما از فلیسه در نامه‌ای می‌پرسد که اگر به پراگ بیایی، آیا باز هم نامه‌ای از تو به من خواهد رسید؟ پاسخ فلیسه منفی است چراکه او دیگر در برلین نیست که بخواهد از آنجا نامه‌ای به فرانتس بنویسد.

بنابراین کافکا از او می‌خواهد که به پراگ نیاید و نگذارد این دیدار مانع نوشتن نامه برای او شود. اگر ترس کافکا از مورد قضاوت قرارگرفتن در این دیدار را بشود نادیده گرفت، او بیش از هر چیز از «نبودن» و از «فقدان» نامه‌های حیاتی معشوق خود رنج می‌برده و به این دلیل حتی از دیدار با او خود‌داری کرده است.
خیانت ماکس برود از این بابت خیانتی بی‌بدیل و شیرین به ادبیات بوده که فرد مورد خیانت قرار گرفته، هیچ‌گاه به نوشتن و ادبیات خیانت نکرده، حتی وقتی که پای عشق در میان بوده، چراکه او بیش از هر چیز، به نوشتن عشق می‌ورزیده و بس!

سعید برآبادی

#نامه_به_فلیسه
#فرانتس_کافکا
#مرتضی_افتخاری
#انتشارات_نیلوفر

http://www.niloofarpub.com/

https://www.instagram.com/niloofarpub/

@niloofarpublication