دارم مجموعه داستان دختری نوقلم را ویراستاری می‌کنم

دارم مجموعه داستانِ دختری نوقلم را ویراستاری می‌کنم. این دو سه پاراگراف را هم در امتداد نقدهایم برایش فرستادم. تو خود حدیث مفصل بخوان از این فمینیست‌های داستان‌نویس!
«متأسفانه نمی‌توانید راوی مستقلی باشید و کاراکترها را بیش‌ازحد قضاوت می‌کنید!... راوی داستان که به کاراکترهایش دشنام نمی‌دهد! در داستان خانم دکتری که شوهرش خیانت‌کار است؛ چرا به شوهرش توهین می‌کنید؟ اگر می‌خواهید وضعیت وقیح مرد را توصیف کنید، خب همین کار را بکنید اما چرا مثل مادرزن‌ها به کاراکتر مرد داستانتان بدوبیراه می‌گویید! «خواب شوم و شوهر نمک‌نشناس!» این‌ها چه عبارتی است از زبان راوی!
نوبت زن هرزه‌ای داستانتان که می‌شود خیلی علاقه‌مندانه ازش یاد می‌کنید که بازوان زیبایی دارد و هم اینکه زنی خوش‌اندام و خوش‌برورو هم هست! خب این همان زنی است که دارد با مرد داستانتان همراهی می‌کند!
به این می‌گویند عدم تعادل و درگیری بیش‌ازحد راوی با کاراکترها!»
به نظرم هرچه کمتر دیگران را قضاوت کنیم چه در داستان و چه در زندگی‌مان، رویدادها طبیعی‌تر و کم‌دردتر روی می‌دهند و می‌گذرند!
—-
@farnoodfm