📢نویسنده کتاب «آناناس»:. آزاردهنده‌ترین چیز، بی عدالتی است!

📢نویسنده کتاب «آناناس»:
آزاردهنده ترین چیز، بی عدالتی است!
@matikandastan

وحید حسینی ایرانی: ◀در دوره دبیرستان بود که رمانی تاریخی و چندصدصفحه ای درباره شاپور دوم ساسانی نوشتم: پادشاهی که از پیش از تولدش به سلطنت انتخاب شد و درگیر نبردهای پرماجرایی به ویژه با رومیها شد؛ اما نوشتن جدی برای من تقریبا از بیست سالگی و با نوشتن داستان کوتاه رقم خورد. آن زمان در کتابفروشی دانشور مشهد کار می کردم. آقای دانشور می دانست که من چیزهایی نوشته ام و اصرار داشت که آن را بخواند. درست یادم نیست اما شاید احساس کردم رمان تاریخی چیز جدی ای نیست و رویم نشد چنین چیزی را به دست آن پیرمردِ کتابفروشِ کتابخوان و مهربان بدهم. این شد که خودم را وادار کردم به نوشتن داستانی کوتاه که ایده اش را از صعود تیم ملی فوتبال به جام جهانی ٩٨ گرفته بودم. آن زمان دیگر داستان خواندنم جدی تر شده بود و سعی می کردم آثار نویسندگان مهم را بخوانم.

◀در مقاطع گوناگون از نویسنده های مختلفی اثر گرفته ام، مثلا زمانی متاثر از بهرام صادقی و مقطعی تحت تاثیر سلینجر و بعد هم پیرو نگاه داستانیِ کورتاثار بوده ام. اما کسی که می نویسد از جایی به بعد دیگر باید راه خودش را پیدا کند و من هم امیدوارم این اتفاق در قلمم افتاده باشد.

◀آناناس اگر اشتباه نکنم ٧٧ داستان خیلی کوتاه یا داستانک را در بر می گیرد. این کارها از آثاری چندواژه ای تا داستان های چند صفحه ای را شامل می شود. موضوعات و درونمایه ها و فضاهای کارها متنوع اند و در بین آنها از کارِ اجتماعی تا عاشقانه پیدا می شود.

◀داستان کوتاه در امریکا طرفدار دارد اما در اروپا رمان حرف اول را میزند. کشور ما هم که در دوران معاصر متاسفانه میان هنرمندان و مردمش فاصله بوده، نویسنده های جدی اش بیشتر داستان کوتاه نوشته اند و خواننده ها تا توانسته اند از خرید آن خودداری کرده و به جایش به رمان توجه نشان داده اند.

◀مخاطب امروز ماجرا می خواهد و رمان به نویسنده امکان بیشتری برای ماجراپردازی می دهد. از سوی دیگر ایجاز این نیست که حتما حجم متن اندک باشد. رمانی چندصدصفحه ای هم می تواند با استفاده هرچه بیشتر و بهتر از واژگانِ به کار برده اش موجز تلقی شود. روی هم رفته کافی است به استقبال مخاطب از آثار داستانی فانتزی مثل «ترانه یخ و آتش» یا «هری پاتر» و داستان های عاشقانه دقت کنیم تا مطمئن شویم که هنوز هم بشر با وجود همه مشغله هایش ترجیح می دهد زمان های بیشتری را با آدم ها و رویدادهای داستانی بگذراند.

◀بیشتر علاقه مندم در فضاهای داستانی ای قلم بزنم که ضمن ارائه ماجرایی جذاب، برای مخاطب تازگی داشته باشد؛ مثلا جا به جایی بیماریِ واریسِ پزشکِ جراحِ امروزی با دردِ بسته شدنش به چوب فلک در زمان قاجار؛ این سوژه یکی از داستانک های کتاب «آناناس» را شکل داده است. نوآوری و آزمودن شیوه های تازه روایت هم برایم جالب و گیراست که سعی میکنم آن را تجربه کنم.

◀به دست آوردت شهرت هم تابع عواملی مثل ارتباط خوب رسانه با نویسنده و اثرش یا پخش مناسب کتاب و حتی بخت و اقبال بلند است. نویسنده درجه یکی مثل مرحوم رضا دانشور که همشهری خودمان است اگرچه در میان برخی نخبگان ادبیات داستانی کشور شناخته شده اما مخاطبان داستان فارسی چنان که باید او را نمی شناسند و درنهایت نارسیده به جایگاهی که حق اوست در غربت چشم به روی دنیا می بندد.

◀شاید آزاردهنده ترین چیز برای نویسنده ای که برای خود دغدغه های اجتماعی قائل است بی عدالتی باشد. آسیبی که بر تمام شئون اجتماعی ما سایه نحسش را گسترانده. از خدمات شهروندی که گاه تمایز فاحشی میان ارائه آن به حاشیه نشینان و نقاط مرفه نشین دیده می شود تا سطح کیفی زندگی ژنهای خوب که این روزها بحثش داغ است و برخوردهای قضایی اخیر با کارگران -آن هم از سوی مسئولانی که قرار بود از مستضعفان حمایت کنند. داستان نویس اینها را می بیند و رنج می کشد و در بازتاب دادن این معضلات نیز با موانع خاص آن روبه رو می شود؛ از خطر نقض نگاه هنرمندانه و افتادن به ورطه شعار و فریاد، از آن جنسی که مثلا در شعر پس از مشروطه دیده می شود، تا برخوردهایی که همراه با برچسبها و اتهامات کلی او را تهدید می کند.

◀مهمترین دغدغه ادبی ام شاید آماده کردن کتاب بعدی ام باشد که احیانا داستان بلندی درباره مرگ است.

◀امیدوارم مسئولان درک کنند که هنرمندان دشمن آنها نیستند و اگر دوستشان هم نباشند مدافع انسانیت و ارزش های انسانی هستند، از طرفی باور کنید نقد رفتار مسئولان ارتباطی با ضدانقلاب بودن یا نبودن نویسنده ندارد بلکه استفاده او از یکی از حقوق شهروندی اش است، امیدوارم به سطحی از همزیستی برسیم که با برخوردهای قهرآمیز منتقد را به دشمن تبدیل نکنیم.
(از مصاحبه روزنامه صبح امروز با وحید حسینی ایرانی)
@matikandastan