هامون‌نگاری. پرونده‌ی کتاب سایه‌بین و مینوآگاهی. یادداشت دبیر- مصطفی انصافی

هامون‌نگاری
پرونده‌ی کتاب سایه‌بین و مینوآگاهی
یادداشت دبیر- مصطفی انصافی
چندی پیش لابه‌لای گفت‌وگو با دوستان بحثی درگرفت درباره‌ی ک. تینا و شگفت آن‌که اغلب دوستان در آن جمع - که همگی از نویسندگان و خوانندگان جدی و پیگیر ادبیات داستانی هستند - حتی نام کاظم تینا تهرانی را نشنیده بودند. همان شب ذهن من جرقه‌ای زد و آن جرقه، آتش این پرونده را روشن کرد؛ پرونده‌ای درباره‌ی یکی از آثار ک. تینا، «سایه‌بین و مینوآگاهی»، تا به بهانه‌ی آن سرک بکشیم به جهان داستانی غریبِ کاظم تینا تهرانی و نوری هرچند کوچک بتابانیم بر تاریکی مطلق پیرامون نویسنده‌ای بزرگ اما کم‌قدردیده و بهتر است حتی بگوییم قدرنادیده. همو که سهراب سپهری شعر «سمت خیال دوست» را به او تقدیم کرده و این شاید تنها گرامی‌داشت او در تاریخ ادبیات ایران باشد. البته درباره‌ی آثار تینا انگشت‌شمار مطالبی این‌سو و آن‌سو منتشر شده است (که اغلب آن‌ها در این پرونده بازنشر می‌شود)، اما هرگز دینِ اهل ادب به او ادا نشده است. ک. تینا را کشفی دیگر آن‌چنان که شایسته‌ی اوست باید. این پرونده ادای احترام است به او که چونان بنای تاریخی باشکوهی حضور دارد، اما سال‌ها از چشم اهل فن دور مانده یا دور نگاه داشته شده. این پرونده قطعاً آن کشف دوباره نیست، سرنخی شاید باشد برای اهل فن تا کاوش آغاز شود.
در این پرونده جناب آقای کامیار عابدی، پژوهشگر و منتقد شعر و ادب فارسی، که از اولین کسانی است که در کتاب «دو رساله درباره‌ی سهراب سپهری» (نشرهای بازتاب‌نگار و کتاب نادر، 1387) به زندگی ک. تینا و رابطه‌ی او با سپهری پرداخته، با مهربانی اجازه داد بخشی از رساله‌ی «سپهری و ک. تینا» را در این پرونده بازنشر کنیم. سرکار خانم دکتر منصوره تدینی، مدرس دانشگاه‌های فرهنگیان و علامه طباطبایی، عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی و نویسنده‌ی کتاب «پسامدرنیسم در ادبیات داستانی ایران» (نشر علم، 1388) با لطف و بزرگواری دعوت من را پذیرفت و در مقاله‌ای به مرور و معرفی آثار ک. تینا پرداخت. یادداشتی از من بر «سایه‌بین» با محوریت مؤلفه‌های فراداستانی این اثر و همچنین دو یادداشت از خانم‌ها نسترن کیوان‌پور و سارا جمشیدی بر «مینوآگاهی» نقدها و یادداشت‌هایی هستند که به آخرین اثر ک. تینا، «سایه‌بین و مینوآگاهی»، می‌پردازند. علی صارمیان در پژوهشی نگاهی انداخته به زندگی ک. تینا، بیشتر از منظر همنشینی با دوستان و همفکرانش. جواد ثامنی هم در یادداشتی به جهان داستانی ک. تینا با محوریت مجموعه‌داستان «آفتاب بی‌غروب» پرداخته است.
در شرایطی که پیش از این هیچ گونه اطلاعاتی از اعضای خانواده و بازماندگان ک. تینا در دست نبود و حتی آقای کامیار عابدی که فکر می‌کنم برای اولین بار زندگی‌نامه‌ی مختصری از ک. تینا را منتشر کرده‌اند هیچ اطلاعی از نزدیکان و خانواده‌ی ک. تینا نداشتند، جست‌وجوها و پیگیری‌های من نتیجه داد و به گفت‌وگویی با محمد پدرام‌منش (خواهرزاده‌ی ک. تینا) انجامید. این گفت‌وگو اطلاعات دست‌اولی از زندگی ک. تینا به دست می‌دهد. همچنین در این گفت‌وگو اطلاعاتی هست که در چند مورد داده‌های پژوهش علی صارمیان را تأیید می‌کند. امیدوارم یافتن اعضای خانواده و نزدیکان ک. تینا به تجدید چاپ آثار او بینجامد؛ چه آن‌که محمدپدرام‌منش برای تجدید چاپ آثار ک. تینا ابراز تمایل کرده است و از من نیز قول همکاری و همراهی گرفته.
بازنشر صفحاتی از کتاب صد سال داستان‌نویسی ایران (نشر چشمه، 1377) که در آن آقای حسن میرعابدینی به زندگی و آثار ک. تینا پرداخته، یکی دیگر از معدود منابع ارزشمندی است که نوری تابانده بر آثار ک. تینا. بازنشر دو نوشته از منوچهر آتشی که در یکی به نقد مجموعه‌داستان «شرف و هبوط و وبال» و در دیگری به جهان داستانی ک. تینا پرداخته، نوشته‌هایی بسیار جدی و ارزشمند در شناخت آثار ک. تینا محسوب می‌شوند که در این پرونده بازنشر شده‌اند. یادداشت کوتاه ک. تینا بر مجموعه‌داستان «زائری زیر باران» (احمد محمود) و دو داستان کوتاه از او («پیام یک پرنده در باغچه های ویران» و «پیشامد که می‌گذشت») بخش‌های دیگر این پرونده هستند. مجوز انتشار مجموعه‌داستان «شرف و هبوط و وبال» از وزارت فرهنگ و هنر پهلوی نیز سندی است که برای اولین بار در فضای رسانه‌ای منتشر می‌شود. یادداشت شاپور بنیاد در رثای ک. تینا پایان‌بخش این پرونده‌ی حجیم است. ذکر این نکته بد نیست که همه‌ی مطالب بازنشری ویراستاری صوری شده‌اند تا رسم‌خط همه‌ی مطالب یکدست باشد.
تعدادی از نقدها و یادداشت‌های این مجموعه، ک. تینا را نویسنده‌ای پست‌مدرن معرفی کرده‌اند و به بررسی مؤلفه‌های پست‌مدرنیستی آثار او نیز پرداخته‌اند. ذکر این نکته ضروری است که این نگاه منتقدان به آثار ک. تینا از زاویه‌ای مشترک، کاملاً اتفاقی بوده و برنامه‌ریزی‌شده نبوده است. چه آن‌که صرف پست‌مدرن‌بودن فضیلت نیست، اما پیشرو بودن قطعاً فضیلت است و همگان به