رمان:جهالت. و به عنوان مهاجر ,بیست سال در فرانسه زندگی کرده است

رمان:جهالت
جهالت سرگذشت ایرنا را می گوید,زن چکی که به دنبال شوهرش,چکسلواکی را پس اشغال شوروی ترک کرده است. و به عنوان مهاجر ,بیست سال در فرانسه زندگی کرده است.حالا رژیم کمونیستی دست نشانده ی شوروی در چک سقوط کرده و مانعی برای بازگشت ایرنا به کشورش نیست .اما ایرنا علاقه ای به برگشت ندارد و حتا هنگامی که به اصرار دوستان فرانسوی و نامزد سوءدی اش به پراگ بر می گردد,پی می برد که فاصله ی میان او و زادگاهش ,نه مکان ,که زمان بوده است ,حتا جوانی که زمانی ایرنا در یک نظر عاشقش شده بود ,و اینک خود یک تبعیدی ست ,دیگر او را نمی شناسد.
تمام شخصیت های اصلی کتاب ,,جاهل,, اند چرا که همه فقط به بخشی از حقایق زندگی خود چسبیده اند,چرا که کوندرا ثابت می کند که غم غربت ,چیزی جز جهالت نیست.