📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
کاظم تینا تهرانی در سال ۱۳۰۸ به دنیا آمده و در سال ۱۳۶۹ به میل خود به زندگی خویش پایان داده است
کاظم تینا تهرانی در سال ۱۳۰۸ به دنیا آمده و در سال ۱۳۶۹ به میل خود به زندگی خویش پایان داده است. تینا تهرانی تکاپوهای ادبی خود را با پیوستن به گروه «خروس جنگی» آغاز کرد، اما جالب است که در میان ادارهکنندگان این نشریه نه نامی از او به چشم میخورد و نه نامی از سهراب سپهری.
آثار تینا تهرانی در چهار مجموعه «آفتاب بی غروب»، «گذرگاه بیپایانی»، «شرف و هبوط و وبال» و «سایهبین و مینوآگاهی»، در خلال سال های سی و دو تا هفتاد و دو به چاپ رسیده است و از عجایب این که این آثار نیز همانند خود تینا ناشناخته باقی ماندهاند.
در بررسی آثار او میتوان به این نتیجه رسید که به جز ادبیات، تحت تأثیر عرفان و اساطیر بوده است و کوشیده است دریافتهای خود را در این زمینهها به ساختاری روایی و شکلی داستانی نزدیک کند.
کاظم تینا تهرانی از جمله دوستان سپهری بود. او یادداشتهایی درباره آثار سپهری از خود باقی گذاشته : «همین آخریها بود. در یکی از سفرهای به کاشان، روزی آن عزیز به مناسبتی (که گفتوگویی درباره رابطهی بیداری با وحدت بود و نیاز وحدتجویی آدمی که اشاره ای هم به ماندالا میشد) چنین گفت: میدانی، آدم حرفهای دیگری هم دارد. وقتش رسیده باید گفت. دیگران هم این کار را کردهاند. در شعر و نقاشی، آدمی قسمی از حرفها را گفته است، نه همه را.
از متن داستان نجات: زمانی که نزدیک می شدیم یکمرتبه بیخ گوشم گفت پدر کبریت روشن کن. و من بسرعت چوب کبریت افروختم. و مقابل چهره ام نگه داشتم. و او به وضوح روی مرا دید. چشم های انسانی . موی ژولیده کمرنگ که اثر پیری بود. و حتی شاید بوی الکلاز اثر تنفس متوالی من به مشامش رسید و شکی باقی نگذاشت. شعله کبریتبه آخر رسیده بود و نوری قرمز رنگ پیدا کرده بود. بیم تاریکی هر سه ما را می ترساند....آنگاه به سرعت به داخل گودالش خواباندیم واز خاک مرطوب و نمناک بیشه قسمت های خالی را پر ساختیم. @radesoot