📢نبود یا کم لطفی منتقد مسلط و اسارت آن در دست مقلدان و پوچ گرایان. ارتجایی: نداریم دیگر!

📢نبود یا کم لطفی منتقد مسلط و اسارت آن در دست مقلدان و پوچ گرایان
@matikandastan

نسرین ارتجایی: نداریم دیگر! می گویند نشست بررسی کتاب است و نقد آن و نویسنده روبرو می شود با خوانش های مکتوب یا شفاهی یک یا دو داستان نویس کار کرده و رزومه دار با صفا حتما که صرفا فقط داستان نویس اند نه منتقد ادبی، یا چندین داستان نویس که خود در ابتدا ی راه هستند یا در حال تمرین تا در طول زمان نشان دهند که آیا از پس این هنر وسیع و عظیم و سخت، خیلی لذت بخش و سخت بر خواهند آمد یا نه! دریغ از وجود یک منتقد مسلط که نویسنده رامیخکوب و با دست پر از نشست نقد کتاب خارج اش کند.
نداریم دیگر! منتقد ادبی شجاع باخصوصیات بالا نداریم. به جز یک دو نفر که مشغول نقد آثار آدم های بخصوص، محصول کارگاه خود و همکاران نویسنده نشر خود هستند، یک آقای بی نیاز بود که عمر خود را داد به من و شما و از آن بالاها، دارد تماشا می کند دست و پا زدن ما را در جهان ادبیات داستانی. یک خانم طلا نژادحسن است که از نظر من با کم لطفی زیاد، ستون های نقد چند بر را، به هر وسیله از خود نمی کند تا به دور از پرداختن به آثار نویسندگان دور و بر خود با ناشران ویژه و سفارش شده های معمول، یکی یکی به بررسی آثار منتشر شده از هر نویسنده و ناشری بپردازد و دست خیلی ها را به ناتوانی بر هنر، توجه کنید، فقط هنر داستان نویسی رو کند. یک آقای محمد بهارلو را هم داریم که شاید ، هیچ کس به اندازه چند نفر از ما، وسعت واحد ایشان را به دنیای نقد ادبی نمی داند و سکوت و بی سرو صدا کار کردن این انگار پرداختن به چندین نویسنده مهم را شایسته قلم و وقت خود نمی داند.
@matikandastan