📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
نگاه امرایی به ترجمههای نوری … «صبح شبیه چیزی که از صبح میفهمی نیست
نگاه امرایی به ترجمه های نوری
«صبح شبيه چيزي كه از صبح ميفهمي نيست. اگه عادت نداشته باشي، حتي شايد ملتفتِش نشي. فرقش با شب خيلي ظريفه، بايد چشمت عادت كنه. فقط يههوا روشنتره. حتي خروسهاي پير هم، ديگه اونارو از هم تشخيص نميدن. هواي گندِ يه شب قطبي رو تصور كنيد. روزهاي قشنگ ما شبيه همونه. » اين تكهاي از رمان منگي نوشته ژوئل اگلوف است كه اصغر نوري ترجمه كرده و انتشارات افق ناشر آن است و با استقبال خوب خوانندگان روبهرو شده. نوري يكي از پركارترين مترجمهاي امروزمان در حوزه ادبيات داستاني و نمايشي فرانسه است. وسواس او در انتخاب كتاب و دقت در ترجمه، اعتبار ويژهاي به آثارش بخشيده است. نوري به معرفي آثار نويسندگان مطرح اما ناآشنا براي خواننده ايراني پرداخته است. ترجمه رمانهاي «محله گمشده» نوشته پاتريك موديانو، «همسر اول» نوشته فرانسواز شاندرناگور، «برهوتعشق» نوشته فرانسوا مورياك، مجموعه داستان «ديوارگذر» نوشته مارسل امه، نمايشنامه «ويولونهاتان را كوك كنيد» اثر ويكتور هاييم، «پردهآخر» از ژيلبر سسبرون، «آن زندگي كه من به تو دادم» اثري از لوييجي پيراندللو، «سكوت» نوشته پلاستر، «مدرك» و «دفتر بزرگ» از كريستف و مجموعه داستان «صبح يكشنبه» برخي آثاري هستند كه با ترجمه نوري منتشر شدهاند. برهوت عشق رماني از فرانسوا مورياك است كه در انتشارات افراز منتشر شده« دكتر ميترسيد كه نتواند تا خانهاش راه برود، نتيجه گرفت كه ناتوانياش بهخاطر گرسنگي است، اما از قلبش هم ميترسيد، قلبي كه ضربانهايش را ميشمرد. اضطراب جسماني او را از اندوه عاشقانهاش رها ميكرد؛ اما به زودي، بيآنكه خودش بداند، سرنوشت ماريا كروس به طرز نامحسوسي از سرنوشت او جدا ميشد: طنابها باز شدهاند، لنگرها بالا كشيده شده، كشتي تكان ميخورد و ما هنوز خبر نداريم؛ اما در عرض يك ساعت، ديگر چيزي نخواهد بود جز ردي بر دريا... آنهايي را كه دوست داريم، مرگ از ما نميگيرد؛ برعكس، مرگ آنها را برايمان حفظ ميكند و در جواني دوستداشتنيشان ثابت نگه ميدارد: مرگ خاك عشقهامان است؛ اين زندگي است كه عشق را در خود حل ميكند.» اصغر نوري در ترجمههايش خلاقيت دارد، ترجمههايي كه راحت خوانده ميشود و در انتقال سبك نويسنده موفق بوده است و اين توفيق را در لحن ترجمههاي مختلف ميتوان به روشني دريافت. «مدرك» يكي از چهار رماني است كه نوري از آگوتا كريستوف در انتشارات مرواريد منتشر كرده. «- شما چطور پتر؟ شما هم يك بار مجبور ميشويد به بعضي سوالها جواب بدهيد. بعضي وقتها تو گردهماييهاي سياسي شما شركت كردهام. شما سخنراني ميكنيد، مردم برايتان دست ميزنند. واقعا به چيزي كه ميگوييد باور داريد؟» از مويان نويسنده چيني برنده جايزه نوبل ادبيات «گوساله و دونده دو استقامت» را در انتشارات نگاه منتشر كرده «مثل يك پلنگ از جا جهيد.
- چي گفتي؟
- گوسالهها مردهن، گوسالههاي ما مردهن، سه تا گوسالهمون مردهن...
- چي داري واسه خودت بلغور ميكني؟
دويد طرف من و يكريز حرف ميزد:
- چي داري واسه خودت بلغور ميكني! وقتي من راه افتادم، صحيح و سالم بودن، يعني تا پشت كردم بهشون مردهن؟
- نميدونم واسه چي مردهن، ولي انگار خودكشي كردهن.
- داري چرند ميگي. تو اين شصت و هشت سال، هيچوقت نشنيدم كسي بگه گاوها خودكشي ميكنن...»
اسدالله امرایی
کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan