📌طنز. آموزش گام به گام نویسندگی

📌طنز
آموزش گام به گام نویسندگی
@matikandastan

پوریا عالمی: احمدرضا احمدی در فیلم پرتره مستندش «وقت خوب مصائب» می‌گوید قبل از انقلاب به عنوان شاعر خودش را با پابلو نرودا مقایسه می‌کرده بعد که انقلاب می‌شود و اوضاع شعر و شاعری کساد و مختل می‌شود می‌رود آجیل‌فروشی باز می‌کند و از آن به بعد خودش را با «اکبر مشتی» مقایسه می‌کرده.
روش شوروی
حالا هم همین‌طوری است ما بچه بودیم و داستان زندگی نویسندگان بزرگ شوروی را می‌خواندیم می‌دیدیم اگر مغضوب نبودند، در نظام شوروی با آنان در کاست و طبقه پزشکان برخورد می‌شد و خانه و امکانات و مستمری به‌شان می‌دادند و می‌گفتند شما فقط بنشینید توی کتابخانه و بخوانید و بنویسید. بله. با این تصور ما از بچگی تصمیم گرفتیم نویسنده بشویم. بعد که کمی بزرگتر شدیم فهمیدیم اصولا در جهان روشنفکران و نویسنده‌های مستقل اسم‌شان توی «از بدها...» است و نه تنها قدر نمی‌بینند که اگر فرصت بشود تو تا اردنگی هم می‌خورند.
روش شکست عشقی
در همین وانفسا بود که متوجه شدیم شاملو نه تنها درس نخوانده بلکه سه بار ازدواج ناموفق و یک ازدواج موفق داشته. ما هم فکر کردیم پس راه موفقیت این است که اول درس را رها کنیم و بعد سه‌بار ازدواج ناموفق کنیم که شکست‌های عشقی مثل کوره ذوب‌آهن ما را آبدیده کند. خلاصه با همین دست‌فرمان ما الان ششصدتا رفیق سایه-روشن‌فکر داریم که مدام حالت ازدواج دارند و متخصص ازدواج ناموفق هستند و سواد ندارند، اما متاسفانه چیز دیگرشان به شاملو نرفته است.
سایه-روشن‌فکر هم وضعیتی است که آدم از درون روشنفکر نشده اما از بیرون پیپ می‌کشد یا سبیل می‌گذارد یا موهاش را شانه نمی‌کند.
روش دودی
بعد از این تجربه‌ها با زندگی مارکز آشنا شدیم که توی زندگینامه‌اش گفته در جوانی به‌قدر سیگار می‌کشیده که اگر در دهانش دود نبود، نمی‌توانسته یک کلمه بنویسد. در نتیجه ما سریع خودمان را بستیم به دود و همچون ماشین دودی، دود از همه سوراخ‌هامان بیرون آمد، اما دریغ از یک کلمه به درد بخور که روی کاغذ بیاوریم. شاهکار نوشتن که جای خود دارد.
حرف درشت
خوانندگان روشنفکر و فرهیخته روزنامه شرق، خدمت‌تان عرض کنم حالا اینکه ما چه چیزی را توی زندگی از دولت‌آبادی و گلستان و دیگران یاد گرفتیم فردا برای‌تان تعریف می‌کنم. (روزنامه شرق)
@matikandastan