📢مشکل نویسنده ایرانی، روش زندگی اوست

📢مشکل نویسنده ایرانی، روش زندگی اوست
@matikandastan

محمدحسن شهسواری: ◀در «حرکت در مه به طور مشخص از نزدیک به صد کتاب بهره برده‌ام اما در همین بهره بردن نیز سهم شخصی وجود دارد. یعنی این که چه طور می‌شود شما مثلا مباحث شخصیت‌پردازی یک صاحب‌نظر را می‌پسندی و در طراحی پلات به نظریه‌پرداز دیگر رجوع می‌کنی. با این همه در کتاب کمابیش هر جا از مبنعی به طور صریح استفاده کرده‌ام در خود متن یا پانویس آورده‌ام. بقیه، دریافت‌های خودم است. گرچه در برخی موارد صراحتا نظر خودم را هم در موردی بیان کرده‌ام. مثلا در بخش مضمون گفته‌ام نظر رابرت ‌مک‌کی را مبنی بر تقدم مضمون بر فرم نمی‌پذیرم و گمان می‌کنم نویسنده تا آخر نوشتن رمان هم می‌تواند از مضمون واقعی اثرش بی‌خبر باشد.

◀رفتن یا نرفتن به کارگاه امری کاملا شخصی است. نه همه آن‌هایی که کارگاه رفته‌اند نویسندگان بد یا خوبی هستند و نه برعکس. البته در جامعه ما مقاومت شدیدی در برابر آموزش داستان‌نویسی وجود دارد در حالی که در غرب چنین نیست. لازم به یادآوری است که ایشی گورو که امسال جایزه نوبل را دریافت کرد از نخستین شاگردان کارگاه‌های داستان‌نویسی در انگلستان بوده است.

◀تقریبا هیچ نویسنده مشهوری هم اکنون به خصوص در انگلستان و آمریکا وجود ندارد که دست‌کم به ورک‌شاپ‌ کوتاه مدت و خاصی نرفته باشد. من البته همچنان معتقدم خواندن خلاقانه شاهکارهای ادبی به نویسنده از هر کارگاهی بهتر کمک می‌کند اما از آن سو اعتقاد دارم یک مدرس خوب می‌تواند تجربه مثلا یک دهه خود را ظرف یک ماه در اختیار هنرجو قرار دهد تا او بتواند زودتر به خلاقیت‌های شخصی‌اش برسد. برخی نگران چیرگی سبک شخصی استاد بر شاگرد هستند. البته که نویسندگان جوان در ابتدا حتما تحت تاثیر نویسندگان بزرگ هستند اما شک نکنید هنرجویی که این قدر کم‌استعداد و ضعیف باشد که تا آخر عمر تحت تاثیر استادش باشد، کلاس هم نمی‌رفت مقلد نویسنده دیگری می‌شد.

◀از میان معدود کتابی که در زمینه رمان‌نویسی ترجمه شده من فقط کتاب «داستان‌نویسی» نوشته‌ی «رندی اینگرمنسن و پیتر اکونومی» را مفید می‌دانم. که حدود چهل درصد این کتاب هم بیشتر به درد نویسندگان آمریکای شمالی می‌خورد. غیر از این به نظرم دانش کتاب‌ها و اصولا هر دانشی برای تثبیت و قرار یافتن بر ذهن ایرانی، باید از صافی ذهن ایرانی بگذرد. یعنی کاری که من سعی کردم در حرکت در مه بکنم. امیدوارم البته بومی‌سازی این کتاب، به ساده‌سازی و بی‌ریختن کردن اصل دانش منجر نشده باشد. به طور مثال حاصل یک دهه برگزاری کارگاه‌های رمان‌نویسی (و زمانی بیشتر، مشاوره به فیلمنامه‌نویسان) مرا متقاعد کرده که مشکل اصلی نویسندگان ما ندانستن تکنیک‌ها و قواعد نویسندگی نیست. بلکه مشکل، شیوه زندگی کردن و فکر کردن مثل یک نویسنده است. برای همین است که فرم پیشنهادی هفت مرحله‌ای این کتاب، آن قدر اهمیت ندارد که سیستماتیک فکر کردن به شیوه یک رمان‌نویس، اهمیت دارد. جدا از همه مطالب فوق، کتاب موردبحث وجه کارگاهی‌ دارد که حتی کتاب‌های ترجمه نیز فاقد آن هستند. در این کتاب تمام مراحل پیشنهادی، بر رمانی فرضی اعمال می‌شود. درواقع مرحله به مرحله شخصیت اصلی، شکل می‌گیرد تا به خلاصه داستانی سه هزار کلمه‌ای از رمان می‌رسیم.

◀از نظر من بهترین دوره‌های آموزش هنر و بهترین کتاب‌ها در این زمینه، آن‌هایی نیستند که راه‌های موفقیت، تکنیک‌ها و فنون را به ما می‌آموزند، بلکه آن‌هایی هستند که هنرجو را سر ذوق می‌آورند تا هر چه زودتر به خلوتش رود و بیافریند. اگر این کتاب (حرکت در مه) نیز بتواند به مرحله والای وصف‌العیش برسد، نویسنده‌اش خود را در رسیدن به اهدافش موفق می‌داند. (روزنامه شهرآرا؛ از گفتگوی وحید حسینی ایرانی با حسن شهسواری)
@matikandastan