📢آموزش ادبیات کاراگاهی/ ۵. باز هم معما.. نوید فرخی: در ادبیات کاراگاهی، گره گشایی از معما حیاتی است

📢آموزش ادبیات کاراگاهی/ ۵
@matikandastan

📄و باز هم معما

نوید فرخی: در ادبیات کاراگاهی، گره گشایی از معما حیاتی است. وقتی معمای شگفت انگیز را برای داستان طرح کردید باید برایش یک پاسخ ساده پیدا کنید. در طول داستان به آن معما باید شاخ و برگ داد، و روی فضاپردازی و شخصیت پردازی و انگیزه ها کار کرد. مسئله مهم “احتمالات” است. در طرح معما همواره باید از جنبه ای وارد شد که احتمالش به چشم خواننده نیاید و در نهایت باورپذیر باشد. بیشتر معمایی نویسان از این الگو استتار حقیقت استفاده می کنند. حقیقت اغلب در صحنه جرم نهفته اما نادیده باقی می ماند. وقتی همه چیز سرجایش است و همه چیز درست پیش می رود، قاعدتا یک جای کار می لنگد. به قول سرآرتور کانن دویل «هیچ چیز فریبنده تر از حقیقتی آشکار نیست!».
استفاده از علم شکل دیگری برای حل معماست. بسیاری مواقع رویدادهای علمی توجیه کننده مسائل هستند. سال ها پیش داستانی را از مت هوگس ترجمه کردم که کاراکتر اصلی با بهره بردن از آهن ربا و خاصیت مغناطیسی آن موفق می شود اطلاعات درون فلاپی دیسکی را حذف کند(داستان حذف اطلاعات که در سال ۱۳۸۹ در مجله سرنخ منتشر شد). او حتی فلاپی را لمس نمی کند و با جاسازی آهن ربا در جعبه ای که نزدیک به فلاپی بوده موفق به این کار می شود. نویسنده با استفاده از این قاعده علمی، معمای حذف داده را به زیبایی طرح کرده است. استفاده از مباحث علمی و قوانین کمتر شناخته شده می تواند در اینجا به کمک نویسنده آید.
معمای اصلی داستان، جوهره ادبیات کاراگاهی است و باید در جای جای داستان تلاش ها در جهت حل آن صورت گیرد. اما چینش چندین معمای فرعی در زمانی که رمان یا داستان بلند می نویسید، به جذابیت های داستان کمک می کند. به عنوان مثال سعی کنید همه مظنونان داستان تان دروغگو باشند! مسئله این است که قطعا یکی از آنها در مورد “قتل” یا جنایت اصلی دروغ می گوید، اما بقیه هم راستگو نیستند و دلیلی برای دروغگویی دارند؛ یکی در مورد نرفتن سر کار، یکی در مورد خیانت، یکی سرقت و … . این گروه دروغگوها پیچیدگی معمایی که درست کرده اید را چند برابر می کند. با این شرایط پیدا کردن اینکه دروغگوها چه چیز را پنهان می کنند می تواند به اندازه معمای اصلی پیچیده و صدالبته جالب باشد! (منبع: هنرلند)
@matikandastan