تا جهان بود از سر آدم فراز. کس نبود از راه دانش بی‌نیاز. مردمان بخرد اندر هر زمان

تا جهان بود از سر آدم فراز
کس نبود از راه دانش بی‌نیاز
مردمان بخرد اندر هر زمان
راه دانش را به هرگونه زبان
گرد کردند و گرامی داشتند
تا به سنگ اندر همی بنگاشتند
دانش اندر دل چراغ روشن است
وزهمه بد بر تن تو جوشن است

کتاب کلیله و دمنه ازجمله آن مجموعه‌های دانش و حکمت است که مردمان خردمند قدیم گرد آوردند و «به هرگونه زبان» نبشتند و از برای فرزندان خویش به میراث گذاشتند و در اعصار و قرون متمادی گرامی می‌داشتند٬ می‌خواندند و از آن حکمت عملی و آداب زندگی و زبان می‌آموختند.
(مقدمهٔ کلیله و دمنه/ مجتبی مینوی)

کلیله و دمنه کتابی است مشتمل بر پندها و داستان‌های حکمت‌آمیز که به صورت داستان‌های کوتاه و تودرتو نقل شده است.
این موتیف‌ها و داستانک‌ها را فابل می‌گویند.
«فابل‌ها٬ قصه‌های کوتاه با شخصیت‌های جانوری هستند که مانند انسان حرف می‌زنند و رفتار می‌کنند.
فابل‌ها معمولا کوتاه‌اند و بیشتر از دو یا سه شخصیت ندارند.
فابل‌ها دربرگیرندهٔ درس‌های انسانی هستند که به وسیلهٔ حیوانات برتری‌ها و ضعف‌های اخلاق‌شان نشان داده می‌شود.
جانورانی که مثل انسان‌ها رفتار می‌کنند و درعین‌حال آنچه ما را به خنده می‌اندازد تنزل انسان تا سطح حیوان و ارتقای حیوان تا سطح انسان است.» (کریچلی/ در باب طنز/ ۱۳۸۴)
فابل‌ها ابزارهایی برای آموزش یا موعظه‌اند و می‌توانند با مردمان در هر سطح متفاوت هوش و خرد ارتباط برقرار کنند.
این قصه‌ها هم از محدودیت‌های ما سخن می‌گویند هم از امکانات ما و می‌توانند راهنمای ما باشند تا با خود از مجرای طنز و خنده و لذت سخن بگوییم.
در فرهنگ‌ غرب٬ نخستین مجموعه فابل را به برده‌ای یونانی به نام ازوپ نسبت می‌دهند؛ اما گروهی دیگر فابل را به هندی‌ها منسوب می‌کنند؛ پنجه تنتره معروف‌ترین کتاب هند سرچشمهٔ بسیاری از فابل‌هایی است که مردمان اروپا و آسیا آن را پذیرفته‌اند.
درواقع کلیله از ثمرات فرهنگ‌ هند باستان است.
منبع کلیله و دمنه دو کتاب مهم به نام‌های پنجه تنتره و تا حدودی مهابهاراتاست که هر دو به زبان سانسکریت نوشته شده است.
«کلیله و دمنه یقینا باید در عهد رنسانس و دوران خسرو انوشیروان از هندی به پهلوی نقل شده باشد.» (از گذشتهٔ ادبی ایران/ زرین کوب)
مترجم این کتاب ارزشمند از هندی به پارسی برزویهٔ طبیب است.
البته «برزویه در برگردان باب‌ها٬ درونمایهٔ داستان‌ها و افسانه‌ها را از اصل هندی گرفته اما آن‌ها را هماهنگ با پسند خود و همسان با باورهای زرتشتی به شکل کنونی خود درآورده است.» (فرهنگ ایران پیش از اسلام/ محمدی)
پس از ترجمهٔ این کتاب از هندی به فارسی٬ خسرو انوشیروان از وزیر نامدارش٬ بزرگمهر٬ خواست تا یک باب به نام برزویهٔ طبیب به اصل کتاب بیفزاید که افزون بر این باب ظاهرا ایرانیان پنج باب دیگر نیز به اصل کتاب افزوده‌اند که ابن مقفع مترجم کتاب از پهلوی به عربی در آغاز کتابش از این باب‌ها نام برده است.
«ابن مقفع اولین مترجمی است که روایتی افسانه‌ای هند و ایرانی را به عربی ترجمه کرده است و علاوه بر باب‌هایی که بر آن افزوده است به ترجمه مطابق با اصل هم مقید نیست و احیانا چیزهایی از این کتاب را کم یا بر آن افزوده است و جاهایی از این کتاب را رنگ‌ اسلامی زده و بسیاری از جوانب اندیشه و زندگی اجتماعی و مادی در کتابش را با زمان خود منطبق کرده است.» (تاریخ ادبیات عرب/ عبدالجلیل/ ۱۳۸۱)
سرانجام به عهد بهرام‌شاه غزنوی٬ نصرالله منشی کلیله و دمنه را بار دیگر به نثر فارسی ترجمه کرد که آن٬ همین کتابی است که اکنون در دست خواننده است.
با درنگی در:

شیوه و سبک قصه‌گویی و شخصیت‌پردازی/ پروین‌دخت مشهور
آفرینش طنز و مطایبه در کلیله/ دکتر نجمه حسینی