📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📢آیا بهزودی نوبل ادبیات را فتح خواهیم کرد؟
📢آیا بهزودی نوبل ادبیات را فتح خواهیم کرد؟
@matikandastan
احمد ابوالفتحی: عضویت شاعری ایرانی در آکادمی زبان سوئد که وظیفه انتخاب برنده جایزه نوبل ادبیات را بر عهده دارد، فضای ادبی را در روزهای اخیر به خود مشغول کرده است. رسیدن به نوبل ادبیات به مثابه بلندترین قله افتخاری که نویسنده یا شاعر در زمان حیاتش میتواند به فتح آن نائل شود، از سالها پیش در پس ذهنِ تازهواردان و پیشکسوتانِ شعر و داستان ایران، آرزویی گاهی دور و گاهی نزدیک بوده است. بسیار بودهاند نویسندگان و شاعرانی که خود را شایسته نوبل دانستهاند و نامهایی مانند احمد شاملو و محمود دولتآبادی در مقاطعی به عنوان نامزدهای دریافت نوبل ادبیات مطرح شدهاند. بگذریم از فرآیند نامزدکردن افراد برای دریافت این جایزه که اگر با آن آشنا بودیم، بعضی خبرهای مربوط به نامزدی ادبای ایرانی برای کسب نوبل در اواخر دهه شصت و اوایل دهه هفتاد، تکانههای زلزلهوار ایجاد نمیکرد. برسیم به این تکانه اخیر که گویا دوباره میل به دریافت نوبل ادبی را در میان ادبای ایرانی زنده کرده است.
عضویت خانم ژیلا مساعد در آکادمی زبان سوئد از دو سو توجهبرانگیز بوده است. سوی اولِ این جلبِ توجه به همان پررنگشدنِ دوباره بخت ایرانیها برای کسب نوبل بازمیگردد و دیگر سوی آن، توجه به این موضوع است که صرف انتخاب خانم مساعد در مقام عضو آکادمی زبان سوئد و در جایگاه انتخابکننده برنده نوبل، افتخاری بزرگ است و نمودی از ظهور یک شاعر بزرگ هموطن که ما تاکنون نه تنها با آثارِ او، که حتی با نامِ خودِ او هم آشنایی نداشتهایم. یکی دو نکته نهچندان پنهان درباره این دو گزاره گفتنی است که شاید این روزها کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند. اولین نکته اینکه برندگان نوبل ادبی، چه باصلاحیت و چه بیصلاحیت برای کسب این جایزه، در یک حوزه اشتراکی نسبی داشتهاند، یعنی تقریبا همه آنها شخصیتهای شناختهشدهای در جهان ادبیات بودهاند. آثارشان مخاطبانی از ملیتهای گوناگون داشته است و تأثیرشان فراتر از یک کشور خاص بوده است. به عبارتی، ادبایی بینالمللی بودهاند و نه محلی. در وصیتنامه آلفرد نوبل، فردی شایسته دریافت جایزه نوبل معرفی میشود که «بیشترین بهرهها را برای بشریت به ارمغان آورده باشد.» بدیهیترین شرط برای بهرهرسانی به بشریت آن است که شناختی فراملی از فرد وجود داشته باشد. هرگاه که ادیبی با چنین مشخصاتی داشتیم، چه خانم مساعد عضو آکادمی باشد و چه نباشد، احتمال اینکه یک ایرانی برنده نوبل شود وجود دارد. ولی گمان نمیکنم در شرایط فعلی، لابیگری خانم مساعد بتواند تأثیر چندانی در نوبلیستشدن ادبای ایرانی داشته باشد.
پیش از این هم بعضی ادبای پیشکسوت انتظار داشتند ایرانیان مقیم سوئد با برقراری ارتباطهای لازم با آکادمی، در کسب نوبل مساعدت لازم را مبذول دارند و گاهی حتی به دلیل کمکاری دراینباره آنها را شماتت میکردند، امیدوارم این شماتتها دامن خانم مساعد را در سالهای آینده نگیرد. چرا که ایشان لااقل در انتخاب فهرست اولیه نامزدهای نوبل (که آکادمی نوبل نروژ و مشاوران بینالمللی آن را تنظیم میکنند) هیچگونه نقشی ندارند و ادبای طلبکار ایرانی پیش و بیش از ایرانیان مقیم سوئد، باید ایرانیان مقیم نروژ را به دلیل کمکاریشان سرزنش کنند.
نکته دیگر اینکه عضویت خانم مساعد در آکادمی الزاما به معنای کیفیت والای آثار ایشان نیست. دیگر فردی که همراه با خانم مساعد عضو آکادمی شده است، ادیب حرفهای نیست و در دستگاه قضایی سوئد اشتغال دارد. دیگر اعضای آکادمی هم افراد چندان شناختهشدهای در جهان ادبیات نیستند. از قضا در شرایط فعلی، بحران اساسی در آکادمی این است که در سوئد سرِ نخواستنش دعواست! درحال حاضر ۶عضو از ١٨عضو آکادمی زبان سوئد غیرفعال هستند و از اساس، تعداد اعضای آکادمی پیش از انتخاب خانم مساعد و فرد دیگری که همزمان با ایشان انتخاب شد، کمتر از حد نصاب ١٢نفر بود و جلسات آکادمی به همین دلیل تشکیل نمیشد. در چنین شرایطی جستن اعتبار ادبی از عضویت در آکادمی به همان زرنگبازیهای فضای ادبی شبیه است. اعتبار این عضویت بیش از آنکه ادبی باشد، اجتماعی است. (منبع: روزنامه شهرآرا)
@matikandastan