📢مسائل اجتماعی ما و لزوم کافکاخوانی. میمونی که انسان می‌شود؛ انسان شدگی!

📢مسائل اجتماعی ما و لزوم کافکاخوانی
@matikandastan

نگار محقق: اغلب ما مسخِ كافكا را خوانده ايم و يا دست كم با ايده ي آن آشناييم؛ ايده ای شگفت انگيز كه تا قبل از كافكا بكر و به زبان نيامده بود؛ ايده اي كه بسط فلسفی و اجتماعی اش ساعت ها ذهن های مختلف را به خودش مشغول كرده و منشأ مباحث بسياري شده، اما احتمالن خيلی هامان داستان "گزارشی به فرهنگستان" ِ كافكا را نخوانده ايم و با آن آشنا نيستیم؛ نوعی مسخ وارونه! ميموني كه انسان می شود؛ انسان شدگی! حلول تمدن و انديشه ی انسان بودگی و چه بسا تمسخر آن در وجود ميمونی كه انسان مي شود؛ كافكا در اين داستان از زبان ميمون انسان شده اش از واژه ي "راه گريز" به جای "آزادی" استفاده می كند و تاكيدش بر اين است كه ممكن است مردم اشتباهی اين دو واژه را به جاي هم به كار ببرند؛ او می نويسد: "منظور من احساس شكوهمند آزادی از همه سو نيست." او می گويد مفهوم آزادي را هم ميمون ها درك مي كنند، هم آرزوي بسياری از آدم هاست اما آدم ها اغلب خود را با آزادي فريب می دهند. و از آن رو كه اين احساس والاترين احساس هاست فريب حاصل از آن بزرگترين فريب ها؛ و سپس اشاره می كند به انسان هايی كه در صحنه ی تاتر با تقليد حركات ميمون وار احساس آزادی می كنند، او می گويد: "اين هم آزادی انساني است! حركاتی خودسرانه، تمسخر طبيعت مقدس!" و سپس اذعان مي كند كه: "نه، من خواهان آزادی نبودم و فقط خواهان راه گريز بودم. و از اين رو كه خواسته ی من كوچك بود نمی توانست به فريب بزرگی منجر شود!"... اين روزها كه اغلب و در هر جمعی بحث از مسائل اجتماعی روز است و گاه اشاره می شود به فريب خوردگی های بزرگ يا آرزوهای ما براي رهايی، كمی كافكا بخوانيم.
@matikandastan