از متن کتاب: ■. روی کاغذی مینویسن «بزرگ خاندان از دنیا رفت، فاتحه!»

از متن کتاب : ■
اگر بمونم می‌پوسم، وام می‌گیرم قالی می‌خرم، یخچال می‌خرم، وام می‌گیرم زن می‌گیرم بعد بچه‌دار می‌شم ... شب و روز کارم میشه وام گرفتن و قسط دادن، هر روز زن و بچه‌هام چیز تازه‌ای می‌خوان، فکر و ذکرم میشه حقوق آخر برج، فرصت نمی‌کنم چیزی بخونم چیزی بنویسم، بازنشسته میشم، نوه‌هام میریزن دورم، میرم زیارت حاج آقا میشم ... یادم میره برای چی به‌ دنیا اومدم کم کم پیر میشم، مریض میشم می‌میرم ،
روی کاغذی مینویسن «بزرگ خاندان از دنیا رفت، فاتحه!»
این راه من نیست ... نه عمو من اهل این چیزا نیستم، وقتم تلف میشه ...


"شما_که_غریبه_نیستید" هوشنگ_مرادی_کرمان