📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
آید که اندر بصره رئیسی بود، به باغی از آن خود رفته بود. چشمش به جمال زن برزگر افتاد
@matikandastan
همی آید که اندر بصره رئیسی بود، به باغی از آنِ خود رفته بود. چشمش به جمال زن برزگر افتاد. مرد را به شغلی بفرستاد و زن را گفت: درها دربند. گفتا: همه درها بستم، الّا یک در که آن نمیتوانم در بست. گفت: کدام در است آن؟ گفتا: آن که در میان ما و میان خداوند است. مرد پشیمان شد و استغفار کرد.
📒هزار حکایت و هزار عبارت عرفانی
✒بهاءالدین خرمشاهی
✏نشر قطره
@matikandastan