📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
ژان پل سارتر (نویسنده و فیلسوف فرانسوی) در پاسخ به فرهنگستان سوئد دربارهی خودداری از دریافت جایزهی نوبل ادبیات:
@matikandastan
بیانیهی ژان پل سارتر(نویسنده و فیلسوف فرانسوی) در پاسخ به فرهنگستان سوئد دربارهی خودداری از دریافت جایزه ی نوبل ادبیات:
“سخت متأسفم که قضیه به صورت جنجالی درآمده است: جایزهای دادهاند و من آن را نمیپذیرم. و این بدان سبب است که بموقع از آنچه که برایم تدارک دیده میشد، خبردار نشدم. هنگامیکه در فیگاروی ادبی ۱۵ اکتبر نوشتهی خبرنگار سوئدی روزنامه را دیدم که نظر فرهنگستان سوئد متوجه من است، هرچند که قطعی نبود، فکر کردم میتوانم با نوشتن نامهای به فرهنگستان سوئد-که فردای آن روز فرستادم-اوضاع را روبراه کنم که حرفش را نزنند. نمیدانستم که جایزه را بیآنکه نظر آدم را بپرسند، میدهند و فکر کردم هنوز وقت باقیست که جلوی این کار را بگیرم. اما فهمیدم که فرهنگستان سوئد وقتی انتخابش را کرد نمیتواند نظرش را تغییر دهد. دلایل من برای نپذیرفتن این جایزه-همچنان که در نامهای متذکر شدم-نه به فرهنگستان سوئد مربوط میشود و نه به خود جایزه. در نامهای دو نوع دلیل آوردم. دلایل شخصی و دلایل عینی. دلایل شخصی اینهاست: این نپذیرفتن من بیمقدمه نیست. من همیشه از امتیازهای رسمی روگردان بودهام. پس از جنگ، در ۱۹۴۵ به من پیشنهاد “لژیون دونور” شد، اما با وجود دوستانی که در دولت داشتم، آن را نپذیرفتم. همچنین با وجود تلقین بعضی از دوستانم از تدریس در “کولژدوفرانس” سرباز زدم. این مربوط است به استنباط شخصی من از کار نویسنده. نویسندهای که جهت سیاسی یا اجتماعی یا ادبی میگیرد، نباید جز با وسایل خاص خود، یعنی کلام مکتوب، عمل کند. نویسنده، هر نوع امتیازی را که بپذیرد، خواننده را مقید میکند؛ و این برای من قابل پذیرش نیست. یکسان نیست اگر پای نوشتهام ژان پل سارتر بگذارم یا ژان پل سارتر برندهی جایزهی نوبل. نویسندهای که امتیازی ازین نوع را میپذیرد خود و نیز مجمع یا مؤسسهای را که به او این افتخار را میدهد، متعهد میکند. علاقهی من به پارتیزانهای و نزوئلایی تنها مرا متعهد میکند، اما اگر ژان پل سارتر برندهی جایزهی نوبل از مقاومت ملی و نزوئلا طرفداری کند؛ همراه خود جایزهی نوبل و فرهنگستان سوئد را نیز کشانده است. نویسنده هرگز نباید این اجازه را بدهد که به یک “مقام رسمی” تبدیلش کنند. هرچند این کار، همچون مورد من، به صورتی آبرومند انجام پذیرد. بدیهی است که این روش شخص من است و هرگز شامل خردگیری در مورد برندگان پیشین جایزهی نوبل نیست. من برای بسیاری از آنها که افتخار آشنائیشان را داشتهام ارزشی بسیار قائلم و تحسینشان میکنم. دلایل عینی: تنها مبارزهای که در شرایط کنونی در جبههی فرهنگ امکان پذیر است، مبارزهایست به خاطر همزیستی مسالمتآمیز دو فرهنگ شرق و غرب. نمیگویم که باید یکدیگر را در آغوش کشید، چه، نیک میدانم که روبرو شدن این دو فرهنگ لزوما باید صورت ستیز بخود بگیرد؛ اما این ستیز باید بین انسانها و فرهنگها و بدون دخالت “مقامات رسمی” جریان یابد. من باتمام وجود تضاد بین این دو فرهنگ را حس میکنم و خود از این تضادها ساخته شدهام. تعلق من بیتردید متوجه به سوسیالیسم است و آنچه که شرق نامیده میشود، اما من در یک خانوادهی بورژوا و فرهنگی بورژوازی بدنیا آمدهام و تربیت شدهام و این به من اجازه میدهد که باتمام کسانیکه بخواهند به هر دو فرهنگ تقرب حاصل کنند، همکاری کنم؛ با این وجود امیدوارم که “فرهنگ برتر” یعنی سوسیالیسم پیروز شود. به همین دلیل است که نمیتوانم هیچ امتیازی را از مراجع عالی فرهنگ، نه از شرق و نه از غرب، بپذیرم؛ حتی اگر وجودشان را نیک دریابم. هرچند تمام علائقم در جهت سوسیالیسم است اما اگر بنابود جایزهی لنین را هم به من بدهند که مورد حاضر آن نیست، از پذیرفتنش سرباز میزدم.میدانم که جایزهی نوبل بخودی خود جایزهی بلوک غرب نیست، اما چنین چیزی از آن میسازند و یحتمل حوادثی پیش آید که در اختیار اعضای فرهنگستان سوئد نیست. هم ازین روست که در شرایط کنونی جایزهی نوبل بطور عینی امتیاز ویژهی نویسندگان غرب و یا یاغیان شرق، تلقی میشود. مثلا این جایزه به پابلونرودا، که از بزرگترین شاعران امریکای جنوبیست، داده نشد. از لوییآراگون، که به راستی که به پاسترناک پیش از شولوخوف جایزه داده شد و تنها اثر ادبیات شوروی که این جایزه را ربود کتابی بود که در خارج انتشار یافت و در زادگاه خود کتاب ممنوع بود، در حالیکه میتوانستند با حالتی مشابه، تعادل را در جهت دیگر برقرار سازند. درگیر و دار جنگ الجزایر که “اعلامیهی ۱۲۱ تن” را امضاء کرده بودیم، جایزهی نوبل را با حقشناسی میپذیرفتم. زیرا در آن زمان این افتخار تنها از آن من نبود، بلکه آن آزادی، که به خاطرش مبارزه میکردیم، نیز سهمی میبرد. ولی چنین پیش نیامد و اینک پس از پایان آن مبارزه است که این جایزه را به من میدهند. ...
@matikandastan