خاص دیکنز به وجود آمده است.» او تدوین موازی را یکی از اکتشافات دیکنز می‌داند

خاص ديکنز به وجود آمده است.» او تدوين موازي را يکي از اکتشافات ديکنز مي‌داند. (تدوين موازي به معناي روايت همزمان دو قصه و سپس پايان دادن هر دو با يک کلوزآپ است).
از طرفي ديگر پروفسور گرام اسميث – نويسنده کتاب ديکنز و روياي سينما – مدعي است اگرچه نمي‌توان نقش کليدي او در پيشرفت سينما را ناديده گرفت اما اين نظريه که ديکنز، خالق سينماست فاقد اعتبار است و قابل قبول نيست. «هنگامي که سينما روي کار آمد، نوشته‌هاي ديکنز خوراک سينمايي مفيدي براي تهيه آثار سينمايي فراهم کرد.» طبق آمار، حدود 100 نسخه مختلف از اقتباس‌هاي سينمايي ديکنزي فقط به صورت فيلم صامت وجود دارد و البته اين آمار، روز به روز در حال افزايش است. يکي از دلايل اين اتفاق، نثر تصويري ديکنز و توصيف‌هاي دقيق وي از مکان‌ها و اتفاقات است. پروفسور تئودور‌هاوت از دانشگاه کنتاکي معتقد است تاثيرگذاري ديکنز بر سينما، چيزي بيش از اقتباس‌هاي سينمايي است. او ارائه مضامين نو و تکنيک‌هاي جديد و امروزي‌تر را هديه بزرگ ديکنز به سينما مي‌داند.
اسامي با مسما
شخصيت پردازي ديکنز و نامگذاري هنرمندانه کاراکترها يکي از بزرگ‌ترين دستاوردهاي ديکنز است. فرهنگ لغت شخصيت‌هاي ادبي بريتانيا، 989 اسم را فهرست کرده که ديکنز از روزهاي اول نوشتن به‌عنوان خبرنگار تا آخرين روزهاي دست به قلم بودن به‌عنوان رمان‌نويس مورد استفاده قرار داده است. پيش از دوره ديکنز، شخصيت‌ها گهگاه اسامي نمادين داشتند اما او تصميم گرفت طرحي نو در انداخته و اسامي شخصيت‌ها را به گونه‌اي انتخاب کند که بيانگر منش و خلق و خوي آن‌ها نيز باشد. علت نامگذاري بعضي از شخصيت‌ها مشخص است و پاره‌اي ديگر نياز به توضيح دارد. شايد يکي از اين شخصيت‌ها «مگ ويچ» رمان «آرزوهاي بزرگ» باشد.
او همان دزدي است که اوايل داستان پيپ کوچک به او کمک کرده و با پيشرفت سير روايي داستان متوجه مي‌شويم او پدرخوانده پيپ – شخصيت اصلي آرزوهاي بزرگ- شده است. نام «مگ ويچ» تعابير متفاوتي دارد. از اشاره نمادين به دزدي تا تلميح تاريخي به يکي از شخصيت‌هاي انجيل، مردان عاقل. نويسندگان نام آشناي زيادي پس از چارلز ديکنز از اين تکنيک استفاده کردند؛ افرادي چون جيمز جويس، تامس پينچن، مارتين اميس و اف اسکات فيتزجرالد. بعضي از شخصيت‌هاي ديکنز آنقدر معروف هستند که کاملا جزئي از زبان شده‌اند و نيازي به معرفي ندارند. مثلا همه مي‌دانند وقتي از اسکروچ مي‌گوييم از انسان‌هاي خسيس و ناخن خشک حرف مي‌زنيم.
ديدگاه ما به قانون
بهترين مثال براي اين نکته، داستان «خانه غم‌زده» است. اتفاقات اين رمان قبل از دهه هفتاد و پيش از اصلاحات انجام شده روي قوانين رخ داده و ضمن روايت داستان، قشر وکلا را شديدا مورد انتقاد خود قرار مي‌دهد. هيچ بعيد نيست بي‌اعتمادي بيش از يک چهارم مردم انگليس به وکلا، ريشه در اين رمان و شخصيت‌هايش داشته باشد. زاخاري چافي جونيور در نقدي براي ماهنامه حقوق دانشگاه‌هاروارد نوشته بود تنها دو کتاب غيردرسي است که دانشجويان حقوق بايد آن را حتما بخوانند. «آقاي پيک ويک» و «خانه غم‌زده» که هر دو را ديکنز نوشته است. حتي يک وکيل آموزش ديده هم از حجم جزئيات قانوني مطرح شده در نوشته‌هاي ديکنز متعجب مي‌شود و اين نکته، نشان‌دهنده سطح بالاي دانش ديکنز و علت ماندگاري آثار اوست. سر ويليام هولدز ورث – مورخ – در کنفرانسي پيرامون اهميت چارلز ديکنز گفته بود: «رويکرد متفاوت و همه جانبه ديکنز به قانون و وکلا از مواردي است که نه فقط در دوران خويش، که در عصر حاضر نيز مايه افتخار ماست. اما سوالي که مطرح مي‌شود اين است چه مقدار از مسائلي که دغدغه ذهني ديکنز بوده، همچنان پابرجاست؟»