 هیچوقت. من هیچوقت بین هنرهای مختلف مقایسه‌ای انجام نمی‌دهم

 هيچوقت. من هيچوقت بين هنرهاي مختلف مقايسه اي انجام نمي دهم.
 در زندگي ادبيتان کدام نويسندگان بيشتر مورد توجه شما بودند؟
 اولين اثر ادبي که مرا تحت تاثير قرار داد نوشته پروست بود. سال 1924 بود. مطالعه طرف خانه سوان پروست شور نوشتن را در من بيدار کرد. کمي پس از آن اوليس جويس را و بعد از آن خانم دالووي اثر ويرجينيا وولف را خواندم. اينها در تربيت من سهم زيادي داشتند.
 آيا شهرت جهاني شما در برداشت شما از مفهوم « مسئوليت نويسنده » تغييري ايجاد کرده است؟
 به نظر من چيزي به نام « مسئوليت نويسنده » وجود ندارد. من براي شهرت هم اهميت قائل نيستم و، به همين دليل، به نوشتن آنچه مي توانم و آنچه برايم جالب است ادامه مي دهم. مي دانيد، من مدت زيادي را بدون شهرت گذراندم و زندگيم تغيير نکرد. اولين کتابم، واکنش ها، در ميان بي تفاوتي همگاني منتشر شد. فقط يک مقاله ستايش آميز در باره آن در گزت دو ليژ (Gazette de liege ) نوشته شد. در مورد « تصوير يک ناشناس » هم، که با وجود پافشاريهاي ژان پل سارتر و مقدمه اي که بر آن نوشته بود از سوي انتشارات گاليمار رد شد، وضع به همين ترتيب بود. اين کتاب را ناشر جواني به نام روبر مارن (Marin ) منتشر کرد، اما فقط 400 نسخه از آن به فروش رفت و در زمان انتشارش فقط يک مقاله انتقادي در باره آن نوشته شد، مقاله از شخصي با نام ارول (Ervel ) که در همين انتشارات روبر مارن کار مي کرد. پس از آن همه شکست، ديگر شهرت برايم مهم نيست. من همان کاري را که بايد بکنم ادامه مي دهم.
 آيا فکر مي کنيد امروز نويسنده مي تواند همان نقشي را در جامعه ايفا کند که سارتر، کامو، يا مالرو در زمان خود ايفا مي کردند؟
 من هرگز هوادار ادبيات سياسي نبوده ام. فکر مي کنم ادبيلت هنري است مثل ساير هنرها وهيچ ربطي به مسائل اجتماعي و سياسي، که در جايي ديگر مي توانند بسيار سودمند باشند، ندارد. تنها تعهد من نوشتن است.
 در حال حاضر چه برنامه اي داريد؟ آيا کتابي در دست نوشتن داريد؟
 به نوشتن ادامه مي دهم، روي کتابي کار مي کنم که از قطعات کوتاه تشکيل مي شود. نمي دانم چه موقع تمام خواهد شد، اما براي اين که به شکل کتاب منتشر شود، به اندازه کافي پربرگ هست. اين کتاب در همان سطح « واکنش ها» يا « کاربرد کلام » است.
 هنگام بازنگري آثار و زندگيتان چه احساسي داريد؟ فکر مي کنيد چيز هايي براي دوباره ديدن يا کار هايي براي انجام دادن وجود داشته است که فرصت انجامش را نداشته ايد؟
 من چندان به خود نگاه نمي کنم؛ تا جايي که ممکن باشد کمتر به کارهاي گذشته ام نگاه مي کنم. من هيچوقت به آثارم بازنگرانه نگاه نکرده ام. فقط به چيزهايي مي پردازم که در لحظه، لحظه حاضر، توجهم را جلب مي کند. بازخواني کارهايم را دوست ندارم، چون به نظرم براي کار امروزم مضر است.
 آيا نوشتن براي شما معناي خاصي دارد؟
 نوشتن نمايانگر زندگي است، همان گونه که هميشه آن را نمايانده است.
ژوئيه 1994 پنج شنبه 02 خرداد 1387
برگرفته از کتاب « نقد عقل مدرن» برگردان : حسين سامعي