محمود راجی: خیلی هم خوب بود

محمود راجی: خیلی هم خوب بود. من فکر می‌کنم این قصه را اگر به فرم دیگری می‌نوشتید، هم طولانی‌تر می‌شد و هم از جذابیت آن کاسته می‌شد..
هر کدام از شخصیت‌ها روی صحنه ظاهر می‌شوند و نقش خود را که خوشبختانه بسیار باتدبیر نوشته شده، می‌خوانند و می‌روند. باتدبیر از آن جهت که هر کدام به فراخور شخصیتی که دارند حرف می‌زنند و جالب است که مجموع گفتارهای آنان همزمان قصه را پیش می‌برد. بسیار هم خوب است. مگر زندگی غیر از این است؟
پیشنهاد می‌کنم فرمالیسم بیشتری در داستان به کار گرفته شود. مثلا این که هر کدام از شخصیت‌ها به تکرار برابر مثلن دو یا n بار برابر روی صحنه ظاهر شوند. علاوه بر آن برای حضور هر کدام از شخصیت‌های مستمسکی در پاراگراف پیشین قرار داده شود. به کارگیری این دو ترفند، داستان شما را از نظیرهای دیگر که دیده شده، متفاوت می‌کند و آن را بی‌بدیل می‌سازد.
پیشنهاد دیگرم این است که مجموعه‌ای یکدست از کارهای خود را با همین فرم روانه بازار کنید. یعنی هر کدام از شخصیت‌ها نقش خود را بخوانند و کنار روند و قصه‌ها با این نقش‌خوانی‌ها پیش برود.
یکی‌دو جا احتیاج به دستکاری یا توضیح بیشتری دارد. مثل: «ماندن توی صف ثبت‌نام آبدارچی»‌ و «تصویرسازی ناقص فضای پاراگراف آخر سکو و کشیدن ماهی ها توی تانکر...» که فضا ملموس نیست.
در ضمن جسارتن هرچند نمی‌دانم چرا باید بود پدر الکن باشد، هرچند غیرقابل باور هم به نظر نمی‌رسد، اما معمولن الکن‌ها روی تلفظ اول بخش‌های کلمات دچار لکنت می‌شوند و نه همین‌طور دیمی و کتره‌ای. من خودم چون در زیستن لکنت دارم، می‌دانم.