📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
سعید شریفی: درباره رمان «اینجا کسی مرده؟» نوشته ضحی کاظمی/ نشر مروارید
سعید شریفی: درباره رمان«اینجا کسی مرده؟» نوشته ضحی کاظمی/ نشر مروارید
فیلسوفی که اصلاً اسمش را بهیاد نمیآورم یک جایی که یادم رفته کجا بود چیزی گفته که فراموشاش کردهام؛ اما مضمونش تقریباً چنین چیزی بود: فقط یک مسئلهی فلسفی وجود دارد و آن هم مرگ است. یک نفر دیگر پاسخ داده بود که فقط یک مسئله وجود ندارد بلکه مرگْ آن چیزیست که تمام مسائل فلسفی دیگر را از اعتبار ساقط میکند. فیلسوف دیگری زیرلب چیزی گفته بود و کسی نشنیده بود که آن را تکرار کند. یکی دیگر که لب پنجره نشسته بود زمزمه کرده بود که مرگ تنها چیزیست که تمام داستانها و قضایای فلسفی را معنا میکند. یک نفر قضایا را چندبار بلندبلند تکرار کرده و بعد زده بود زیر خنده. فیلسوف دیگری که در تاریکی نشسته بود و دود سیگارش نبود اما بویش همهجا پیچیده بود از چیزهایی مثل نقاط مرزی حرف زده بود و یک نفر دیگر فنجان قهوهاش را دمرو کرده بود و زلزنان به نقشهای ته فنجان، گفته بود مرگ و عشق و بیماری و ادامه داده بود که در این نقاط است که مرز و حدود انسانها معین و مشخص میشود. یکی در ادامه گفته بود که مرز هم نگوییم، انسانها -اینجا مکث کرده و پوزخندی زده بود- با آزمون مواجه میشوند. آنی که در تاریکی دود سیگارش پیدا نبود گفته بود آزمونْ نه، کلمهی غلطیست. آدمها با خودِ خودِ خودشان مواجه میشوند و بعد تکرار کرده بود: مرگ و عشق و بیماری خیلی شدید.
ضحی کاظمی در رمان «اینجا کسی مُرده؟» این سه مفهموم را به هم میتند تا شش شخصیت رمانش را با مهمترین ماجرا، آزمون یا سؤال زندگیشان مواجه کند. چهقدر میتوانیم یا حاضریم برای کسی که دوستاش داریم رنج بکشیم، اگر بدانیم این رنج ما موجب نجات آنها از مرگشان میشود؟ آیا میتوانیم رنج و درد حادثهی منجر به مرگ آنها را بخریم و خودمان بهطور کامل آن حادثه، درد و عذاب متعاقبش را تجربه و تحمل کنیم؟
از طرفی ساخت شش شخصیت با شش داستان جداگانه و درهم تنیدن شش ماجرا طوری که منجر به موسیقیای از جنس موسیقی متال -با همان تیرگی، خشونت و فلزگونگیاش- شود، اتفاقیست که درین رمان افتاده و تمام نواها و نتهای موسیقی این رمان مدام مخاطب را با این پرسش، آن هم نسبت به تکتک آدمهای اطرافش مواجه میکند، آن هم دوسویه: چهقدر ما برای آنها و چهقدر آنها برای ما؟
رفتن لب پرتگاه این پرسش و خیره شدن به تیرگی اعماق آن پرتگاه، تجربهی هولناکیست که قرارست با باز کردن جلد کتاب و فرو رفتن در خطوط بهدست آورید. لطفاً اقدامات ایمنی فراموشتان نشود و البته اگر قلب ضعیفی دارید محتاطانه به کتاب نزدیک شوید. این کتاب نیش دارد.@dastanirani