📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📃چیزهای قرمز. برای «لندن شهر چیزهای قرمز»
📃چیزهای قرمز
@matikandastan
یادداشتی برای «لندن شهر چیزهای قرمز»
آرش محمودی: مجموعه داستان «لندن شهر چیزهای قرمز» نوشته نوید حمزوی، ۱۲ داستان دارد که وجه غالب داستانها حول مساله هویت و مهاجرت میگردد که از فضایی فانتزی و طنز برخوردار است. نویسنده از این شیوه برای بیان دغدغههایش استفادهای درست برده است. طنز سیاه و تلخی که بر داستانها سوار شده از شاخصههای بارز و قابل توجه مجموعه است که با موضوعات و پیرنگ داستانها هماهنگ است. زبان روایت، زبانی ترجمهای است. یعنی ساختار روایی جوری است که آدم را یاد آثار غیرایرانی میاندازد که برگردان شدهاند. انتخاب تعمدی این شکل روایی موجب هارمونی بیشتر در فرم و محتوا شده است. اما «بحران هویت» مسالهای که به نظرم هسته مرکزی مجموعه است، پیوستگی و تنیدگی بین داستانها برقرار کرده است. گویی شخصیتها از داستانی به داستان دیگر هجرت میکنند و هر بار در تلاشی سیزیفوار برای بازیابی هویتی از دست رفته و لگدمال شده در زمان و مکان سرگردانند. مثل «یکیشدگی در جامعه یونایتد کینگ دام»؛ هویتی که مخدوش شده و نویسنده سعی در افشای عاملان این به یغمارفتگی دارد. در «رویال ودینگ» در مسیر این افشاگری ما متهمان بسیاری میبینیم. از خود فرد گرفته تا خانواده، دوستان، اجتماع، سیستمهای مرجع ناظر و در نگاهی کلیتر، سلطهای جهانی برای دربند کشیدن هویت فردی و انسانی در گذشته، حال و تداوم آن در آینده، هر کس صاحب نقشی است. انگار از نگاه نویسنده دست همه به این گناه آغشته است و کسی از این قاعده مستثنا نیست. در «لندن شهر چیزهای قرمز» و «سنگ توالت مارسل دوشان و موزه هنرهای معاصر تهران» و بهطور کلی در همه داستانها تبلور این خطمشی را میتوان دید. این دغدغه همسو شده با روایتهایی جذاب، غیرمستقیم گویی و آمیخته با طنز که مضمون را به لایههای زیرین میکشد و همین امر موجب فراری زیرکانه از شعارزدگی شده است. قسمت دیگر مجموعه، مساله «مهاجرت» است که مکمل هسته مرکزی است. برای بازیابی و بازسازی «هویت» چه راهی بهتر از کوچ؟! اما در تمام این کوچها ما شخصیتهایی درمانده و له شدهای میبینیم که اوضاع یکسانی را در مبدا و مقصد تجربه میکنند. «ماین د گپ» و «بنگ بنگ» نگاه انتقادی نویسنده است به تصمیمهای سرنوشتساز صاحبان قدرت و تاثیر این آرای صادره بر زندگی افرادی که بیگناه در کوران این رخدادها آواره، نابود و تکهپاره میشوند. «تاریخ کوتاه ادبیات انگلیسی» و «حلزون و اولین جنگ خلیج فارس»گاه داستانی حامل نگاهی استعاری و چندوجهی است. «الاغ بوریدان» که لااقل من تا پیش از این نخوانده بودم مثلا شخصیتی را توصیف و تعریف میکند که شباهت زیادی با فلان شخص دارد اما جلوتر با کدی جدید پارادوکس ایجاد میکند و ذهن مخاطب را معطوف به شخصی دیگر میکند، بعد دوباره ساختارش را میشکند و کدی دیگر و همینطور چرخ میخورد و نوعی استعاره جامع خلق میکند که همه را در برمیگیرد. نویسنده در این مسیر قدرت خود را در داستانپردازی و داستانسازی به رخ کشیده است. بعضی داستانها مثل «همه داستانهای مجموعه» از ایدههایی شگفت بهره میبرند. یعنی نویسنده از دمدستیترین موضوعات، داستانی نو با نگاهی منحصر خلق میکند و این ایدهپردازی خلاقه را منحصر به داستانی خاص نمیکند. شاید برای همین است که در این زمینه نمیتوان داستانی خاص از مجموعه را مثال زد.البته مجموعه ایرادات کوچکی هم دارد. مثلا چهار داستان آخر مجموعه، ارتباط اتمسفری قالب مجموعه را به هم میزند و ما را از فضای آشنای هشت داستان اول کمی دور میکند که با توجه به همخوانی تم و موضوعات باکلیت اثر به نظرم قابل چشمپوشی است. (منبع: روزنامه فرهیختگان)
@matikandastan