مصطفی انصافی: ضلع اول مثلث: مردم.. از قدیم گفته‌اند سری را که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند

مصطفی انصافی: ضلع اول مثلث: مردم

از قدیم گفته‌اند سری را که درد نمی‌کند دستمال نمی‌بندند. تا وقتی مردم به خواندن کتاب احساس نیاز نکنند، طبیعی است کتاب در سبد کالای‌شان جایی نداشته باشد.

عوامل متعددی در شکل‌گیری این عدم نیاز تأثیرگذارند. ضرورت کسب اطلاعات به واسطه‌ی کتاب از بین رفته است و با توجه به همه‌گیر شدن اینترنت و دسترسی آسان به آن در هر زمان و مکان، یکی از دلایل اساسی نیاز عامه‌ی مردم به کتاب از بین رفته است. به جای خواندن یک رمان و به فکر فرو رفتن و تحلیل جهان رمان، می‌توان با چند کلیک (و حالا با وجود گوشی‌های هوشمند، با چند حرکت انگشت اشاره) به انواع‌و‌اقسام تحلیل‌ها از زوایای گوناگون دسترسی پیدا کرد. آن تحلیل، به مثابه فست‌فود، نیاز اولیه‌ی عامه‌ی مردم را به اطلاعات و تحلیل رفع می‌کند. در این جریان، کیفیت تحلیل اهمیتی ندارد، همان‌طور که ارزش غذایی فست‌فود اهمیتی ندارد. همچنین با توجه به وجود انواع‌و‌اقسام سرگرمی‌ها (بازی‌های رایانه‌ای، ایتنرنت، شبکه‌های اجتماعی و حتا تغییر سبک زندگی مردم و گرایش به گشت‌وگذار در مجتمع‌های تجاری) ضرورت مطالعه‌ی کتاب به عنوان سرگرمی هم از بین رفته است.

یکی دیگر از دلایل عدم استقبال مردم از کتاب‌ها بی‌اعتماد شدن آن‌ها به کتاب‌ها و نویسندگان است. مطلوبیت یکی از مفاهیم علم اقتصاد است و معرف رضایت‌خاطری است که مصرف‌کننده (خواننده) از مصرف کالا (کتاب) به دست می‌آورد. هر چه مطلوبیت یک کالا بیشتر باشد، تقاضا برای آن کالا بیشتر است. ذکر این نکته ضروری است که مطلوبیت یک مفهوم ذهنی و غیرقابل‌اندازه‌گیری است و صرفاً از واکنش‌های بازار نسبت به یک کالای مشخص قابل‌بررسی است. مثلاً در حال حاضر (تابستان ۱۳۹۴)، با بررسی فروش کتاب‌ها می‌توان نتیجه گرفت مطلوبیتِ رمان از مطلوبیتِ مجموعه داستان و مطلوبیتِ رمان خارجی از مطلوبیتِ رمان ایرانی بیشتر است. [۲] اکنون این پرسش مطرح می‌شود که چرا رمان و داستان ایرانی نتوانسته رضایت مخاطبانش را جلب کند و در نتیجه، باعث بی‌اعتمادی مخاطب به ادبیات داستانی ایرانی شده است؟ضلع دوم مثلث: نویسندگان

خواننده به محض شروع به خواندن اثر داستانی وارد جهانی می‌شود که نویسنده خالق آن است. به نظر نگارنده مهم‌ترین وظیفه‌ی نویسنده این است که جهانِ داستان را به زمان و مکانی برای زیست خواننده تبدیل کند. به‌گونه‌ای که نیازها و انگیزه‌های شخصیت داستانی برای خواننده اهمیت پیدا کند و خواننده ما‌به‌ازای محیط پیرامون و وضعیت زیست خود را در جهان داستان بیابد. به نظر می‌رسد نویسندگان ایرانی در این زمینه خیلی موفق عمل نکرده‌اند. از طرفی، نویسندگان با سلیقه‌ی مردم ناآشنا هستند و با دغدغه‌های مردم همگام نیستند. [۳]

همچنین ادبیات داستانی ایران از نظر کیفی در سطح نازل‌تری نسبت به ادبیات داستانی جهان می‌ایستد. این مسئله به‌ویژه در مقایسه‌ی رمان ایرانی و رمان خارجی بیشتر به چشم می‌آید. نویسندگان ایرانی در قصه‌گویی ضعیف و در تولید فکر در بستر ادبیات داستانی عملاً ناموفق‌اند و این یکی دیگر از دلایل بی‌اعتمادی مردم به ادبیات داستانی ایرانی است.
ضلع سوم مثلث: ناشران

اقتصاد نشر، دانشِ چگونگیِ انتخابِ مصرف‌کنندگان برای تولید انواع کتاب و توزیع آن است. این‌که چه کتابی باید تولید شود، شمارگان هر چاپ چه‌‌قدر باید باشد، چگونه باید توزیع گردد و در نهایت، این‌که چگونه باید با تبلیغات مناسب آن کتاب را به جامعه معرفی کرد. اقتصاد نشر در کشور ما با معضلات بسیار زیادی دست‌به‌گریبان است. تعداد زیاد ناشران، که غیرحرفه‌ای‌هاشان از حرفه‌ای‌هاشان بیشترند و بیش از کار جدی به کتاب‌سازی مشغول‌اند، بازار کتاب را تبدیل به آشفته‌بازاری می‌کنند که مردم در آن، قدرت انتخاب خود را از دست می‌دهند. این در حالی است که نبود سیستم متمرکز و کارآمد پخش و تمرکز ناشران و فعالیت‌های‌شان در تهران باعث می‌شود در عمل، بخش گسترده‌ای از مردم در شهرستان‌ها به کتاب‌ها دسترسی نداشته باشند و مجبور شوند هرازچندگاهی با سفر به تهران کتاب‌های مورد‌نیاز خود را تأمین کنند یا به پست متوسل شوند. تعداد کم کتاب‌فروشی‌ها در شهرستان‌ها (به این دلیل که کتاب‌فروشی اساساً شغل سودآوری نیست) باعث شده است تعداد زیادی از ناشران از بازار کتاب شهرستان دست بشویند و توزیع و تبلیغات خود را در شهرستان‌ها متوقف کنند.

در هر بازاری قیمت محصول، درآمد مصرف‌کننده و سلیقه‌ی او سه عامل مؤثر بر تقاضا هستند. در سال‌های اخیر، و به‌ویژه در دولت دهم، تحریم‌ها باعث افزایش هزینه‌های چاپ و در نتیجه افزایش قیمت کتاب شده‌اند. از طرفی چون افزایش درآمد مصرف‌کنندگان با افزایش هزینه‌های فرهنگی متناسب نبوده است، شرایط سخت اقتصادی باعث شده است کالاهای فرهنگی (به عنوان کم‌اهمیت‌ترین کالاهای مورد‌نیاز زندگی برای عموم مردم) از سبد خانوار حذف شود. به این ترتیب، در حال حاضر تقاضایی برای کتاب