«ضمیر غایب او».. یادداشتی از مسعود ریاحی بر فیلم her –روزنامه‌ی ابتکار

" ضمیر غایب او "

یادداشتی از مسعود ریاحی بر فیلم her –روزنامه ی ابتکار
http://ebtekarnews.com/?newsid=10289

@masoudriyahi

مسعود ریاحی - فیلم روایت تنهایی و انزوای انسان مدرن است .مرحله ای از تنهایی که آدمی دست به تحریف انسان می‌زند و آن‌را بسته‌بندی شده با نام سیستم‌های عامل به بازار عرضه می‌کند . سیستم عــامل ها مرزی میان شیء و تصور آن هستند ، آنقدر به پیـــش می روند که مرزهای تصور را به واقعیت شی ء گسترش می دهند . این از میان رفتگی تصور در برابر شیء ، زاینده ی یک واقعیت دیگر است ، که موازی با واقعیت عینی ، حرکت می کند و گاهی از آن جلو میزند و سرعت اش تا آنجاست که واقعیت عینی را مسخ می کند و معنایی جدید به آن می بخشد . سیستم عامل ها ، انسان آرمانی فاقد شیئیت هستند ، لوح های سفید و هوشمند ، برای فرافکنی آنیما ( زن وجودی یک مرد ) و آنیموس ( مرد وجودی یک زن ) .آنها طبق فرافکنی متریالی از جنس احساسات و عواطف و شهواتی از جانب صاحبان شان که به سمت شان روانه می شود شکل می گیرند و دارای احساسات و غرایزی از همان جنس می شوند . این انسان آرمانی ، این اوی غایب و پنهان در پشت پرده ها ، حتی تصویری خداگون به خود می گیرد و معنای خود را از انسان بودن با داشتن مفهومی ابدی و زوال ناپذیر که ناشی از فقدان بدن است ، گسترش می دهد . آنها جایگاه فرافکنی معبود انسان نیز می شوند. انسان با دستان خود و به اراده ی خود ، چیزی را میسازد که خودش در مقابل آن تن به شکست و ذلت می دهد و در این خلاء انسانی ، قافیه را به مخلوق می بازد. این خیال های آرمانی ، قرار است پر کننده ی خلاء ارتباط انسانی باشند . جهانی‌که فیلم آن‌را روایت می‌کند در عین مرفه بودن آن حتی برای یک کارمند ساده ، جهانی هولناک است. در این جهان ، فقط سیستم عامل ها پناهگاه آدمی هستند . تنها برتری آدم به سیستم عامل ، دارا بودن بدن و اندام است ، همین و بس که آن هم از دید سامانتا ( صدا پیشه ی سیستم عامل ) یک مزیت برای سیستم عامل ها محسوب می شود ، زیرا که با فقدان شیئیت و جسم ، هرگز نمی میرند و به شکل تصورات و خیال های ابدی به حیات خود ادامه می دهند . آن‌ها همه‌چیز دارند و این در عین زیبایی و فانتزی‌های آن بسیار هولناک و تکان‌دهنده است ، آن‌ها ارتباط واقعی آدم‌هارا تا مرز قطع شدن آن به پیش می‌برند ، سعی دارند همه‌چیز را داشته باشند .فیلم آینده‌ای هولناک را برای انسان‌ها به‌تصویر می‌کشد ، آینده‌ای که مردم از شرکت‌های نامه‌نویسی احساس می‌خرند ، انسان آینده‌ی فیلم هیچ‌چیز ندارد ، خالی از ارتباط ، خالی از احساس است و عدم ابراز احساس در زندگی او موج می‌زند ، انسان آینده ، علاوه بر تنهایی و انزوا ، پوچ و تهی و مصرف کننده نیز هست . همه‌چیز برای او آماده است تا فقط مصرف کند ، او معشوقه‌اش را نیز از بازار می‌خرد و زحمت بدست آوردن آن‌را نمی‌کشد . با ساختن چنین بسته ی آرمانی ، خود را خلع اراده کرده است ، تا دیگر نه احساس کند ، نه اندیشه و فکر کند و نه حتی تحرکی فیزیکی داشته باشد .
در انتها فیلم ما با رفتن سیستم‌ عامل ها روبرو می‌شویم که به‌نظر می‌رسد علاوه بر به تصویر کشیدن رنج و غم امنیت عاطفی انسان اینده ، سعی در جمع و جور کردن پایان‌بندی هستند و پشت سر آن نامه‌ای به شکلی کلیشه‌ای نوشته می‌شود (نامه‌نویس معروف ، روزی برای خودش دست به قلم می‌برد و نامه‌ای برای معشوق سابق می‌نویسد) و بعد از آن تکیه دو انسان شکست‌خورده و بازنده‌های اصلی فیلم برهم . صحنه‌ای که می‌خواهد حرفش را شعارگونه بزند که ای انسان‌ها سیستم عامل‌ها برای‌تان جای انسان‌های واقعی را نمی‌گیرند ! ولی چرا این شعار در پایان چنین فیلمی داده می‌‌شود ! شعاری که بعید است مخاطب خود آن را نداند (که سیستم عامل‌ها هرچه باشند ، انسان نمی‌شوند( ، چنین پایان بندی ای می تواند موجب تقلیل یافتن تاثیر کلیت فیلم بر مخاطب باشد ، به نوعی پند دهندگی در پایان بندی حتی می تواند به چنین فیلمنامه ای ضربه ای جبران ناپذیر بزند . پایانی که ممکن است به قیمت نابودی داستان فیلم در ذهن مخاطب تمام شود تا آن اندازه که آب سردی‌ باشد بر سر مخاطب که به او می‌گوید من یک فیلم بودم . همین .

منبع :

http://masoudriahi.blogfa.com/post/14