📚کتاب من زنده‌ام خاطرات دوران اسارت /نویسنده: معصومه آباد /📚قسمتی از متن کتاب: پی در پی صدای همسایه‌ها (دکتر‌ها و مهندس‌ها) را بر

📚کتاب من زنده ام خاطرات دوران اسارت /نویسنده :معصومه آباد /📚قسمتی از متن کتاب :پی در پی صدای همسایه ها (دکتر ها و مهندس ها) را بر دیوار سلول می شنیدم که با نگرانی می پرسیدند : "چرا جواب نمیدهید " می خواستم بگویم، "سرمان شلوغ است و سرگرم مردنمان هستیم "...در بهتی مالیخولیایی فرو رفته بودم. به هر طرف نگاه می کردم، نه بوی مرگ می داد و نه بوی زندگی...سرم بزرگتر از تنم شده بود دیگر توان کشیدن آن را نداشتم کاسه ی سرم خالی شده بود و صداها مثل سنگ ریزه هایی بودند که در ظرفی خالی این طرف آن طرف می شدند... همه همدیگر را می شناختند و به هم نشان می دادند و سلام و خوش آمد می گفتند.دیگر استخوان‌ها یم از اینکه روی زمین سرد و نمور افتاده بود تیر نمی کشید و درد نمی کرد.... کتابی زیبا از واقعیت زندگی خانم معصومه آباد در دوران اسارت خویش در زمان جنگ تحمیلی. خانم معصومه آباد اکنون دکتری بهداشت باروری و در دانشگاه تدریس می کنند، و افتخار نمایندگی مردم تهران در شورای شهر است. 📚