عدم اعتماد در دنیای مجازی. نگاهی کوتاه به «بی نازنین» کیوان ارزاقی …کانال انجمن ماتیکان داستان

عدم اعتماد در دنیای مجازی
نگاهی کوتاه به«بی نازنین» کیوان ارزاقی


کانال انجمن ماتیکان داستان
https://telegram.me/matikandastan

فرحناز علیزاده: رمان«بی نازنین»سوم اثر ارزاقی مانند رمانهای قبلی،به دغدغه¬ی اجتماعی و زیست محیطی توجه دارد.ارزاقی در این اثر با استفاده از شیوه نامه نگاری پیشرفته(ایمیل)از شبکه مجازی و تاثیر مخرب آن بر زندگی میگوید.نویسنده با فرستادن تصادفی ایمیل خانم سایه به آقای مانی که باعث عدم تعادل داستانی است،روایت را آغاز میکند.خواننده رفته رفته از لابه لای نگارش زن - مرد به خصوصیات باطنی و ظاهری شخصیتها میرسد و همراه با همذات پنداری راوی اول شخص در متن به پیش میرود.ناگفته نماند نثر طنز گونه راوی مرد در کنار نثر پیراسته نویسنده در این همسویی و خوش خوانی بی¬تاثیر نیست.

https://telegram.me/matikandastan

ارتباط مجازی بین این دو فرد تا جایی پیش می رود که مانی(مدیر شرکت و مجردی که تا حالا ماجرای عشقی عمیقی نداشته)خواهان ملاقات حضوری با زن میشود و سایه (زن مطلقه موسیقیدان و ویراستار)بعد مدتی انکار آن را می پذیرد.اما در روز موعود،مانی سر قرار حاضر نمیشود و از درگیری تصادفی و اختلاس بانکی میگوید و بدین شکل دیدار این دو میسرنمیشود. بعد این واقعه زن دیگری به نام(لعیا) به مانی ایمیل میزند و او را متوجه متاهل بودن سایه میکند.مانی در یک زمان،هم خواهان مدرکی مبنی بر مطلقه بودن سایه است و هم به لعیا پیشنهاد سفر دبی میدهد.

https://telegram.me/matikandastan

اینجا است که خواننده در ظاهر با مثلث سه ضلعی دو زن و یک مرد روبه رو است.لعیا که خود را دوست صمیمی سایه معرفی میکند،از درگیری ذهنی سایه میگوید. این که مانی را به خاطرارتباط نامشروعی که با خواهرش شیوا داشته،مقصر میداند.مانی با بیان ماجرای عشقی بین خود و شیوا،از لعیا میخواهد تا به او درماجرای انتقام گیری سایه کمک کند.ماجرا وقتی مهیج تر میشود که شوهر سایه به مانی ایمیل میزند و به او هشدار میدهد که این ارتباط مجازی را قطع کند.بعد قطع ارتباط ایمیل مانی و سایه،مانی به همراه ایمیلی که به سهراب میزند،پیشنهاد سفر به لعیا را تکرار میکند.غافل از آن که سایه و لعیا در اصل یک نفراند و ایمیل سهراب،اشتباهی به لعیا میرسد و اینجا است که چهره واقعی مانی(مردی متاهل و هرزه) آشکار میشود.

https://telegram.me/matikandastan

داستانی زمانی به انتها میرسدکه (سایه- لعیا)اینبار به اسم«شیوا»برای زن رسمی مانی ایمیل میزند و او را با چهره واقعی شوهر و حقایق تلخ زندگی آشنا میکند.در پایان خواننده متوجه میشود ایمیل ابتدایی داستان که مانی جوابگوی آن بوده؛ محملی برای ارتباط و انتقام-گیری است.
آنچه که در نگارش راوی اول شخص(غیر هم جنس با نویسنده) و راویان متعدد مهم است؛ ساخت زبان و لحن جداگانه برای هر راوی است.در ابتدای رمان«بی نازنین»به علت طنزکلامی خاص در نوشتار مانی نسبت به روحیه افسرده سایه،این تمایز و تفاوت لحاظ میشود.اما در طی متن وقتی از طنز کلامی مردکاسته و شخصیت زن دوم آشکار میشود،تنها محتوای نامه ها بانی تمایز راویان زن از یکدیگر است.البته این تمایز گاه با تغییر فونت ناپیوسته در بعضی صفحاتی برای مانی در متن لحاظمیشود!(ص59،86،100،128 و...)
ارزاقی در این رمان نه تنها به محیط مجازی اشاره میکند که بانی سوءتفاهم و سوءاستفاده بعضی اشخاص هرزه است؛بلکه از تقابل مردان سنتی در برابر مردان امروزی میگوید
«مردهای قدیمی وقتی خرشان از پل میگذشت،به فکر دو تا کردن تنبان کون شان بودند،ولی برای شما جوجه¬فکلی¬ها که اسم مرد روی خودتان گذاشته اید هیچ قاعده و قانونی وجود ندارد.دوتا،چهارتا،ده تا،تهران،دبی»(ص158)
بدینگونه متن نه تنها بازتاب نگاه بعضی زنان نسبت به بعضی مردان است بلکه بیانگر عقاید مردانی است که برای جلب نظرگاه زن موقتی با دیدگاهش همسو میشوند«مردها همیشه خطرناک اند...اکثر آدم های یک جامعه دستشان در جیب همدیگر است »(ص16) تا از وضعیت الاکلنگی و خریت گردشی زن – مرد بگویند(ص33)این نشانه های متنی درکنارنشانه های دیگر خواننده را به درون مایه داستان می رساند.دنیای مجازی به دلیل عدم شناخت درست از طرف مقابل جایی برای اعتماد به دیگری و راهی برای رسیدن به عشق واقعی و خوشبختی نیست.«محیط مجازی همیشه پر از سوءتفاهم بزرگ و کوچک است...بنابر این دچار مشکل میشوند»(23ص)
اما آنچه که به لحاظ علت و معلول داستانی مهم است،حضور اطلاع دهی آشکار مانی در ایمیل به سهراب است.به راستی بهانه و دلیل آوردن اینهمه یادآوری ازگذشته و اطلاع دهی به خواننده یا دیگری برای جمع بندی پایان متن از چه رواست؟مگرنه این که دوست شفیق و همراه هرزه¬گی های مانی همین سهراب خان است؛پس چرا مانی باید از چیزهایی بگوید که سهراب میداند و خواننده نمیداند؟ از ماجرای گاو صندوق تا پاسپورتی که در ماشین لباسشویی انداخته میشود تا سفر دبی که خود سهراب با صادر کردن بلیط