📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
📌داستانک. 📃سندباد و سفرهای بعد از این
📌داستانک
📃سندباد و سفرهای بعد از این
@matikandastan
دوست نویسنده هرگز نمیپرسد، اصلاً این «سندباد» کیست که شخصیت داستان جدیدت شبیه اوست. خود نویسنده در حالی که دو دستی فنجان داغ قهوهاش را چسبیده، تعریف میکند؛ سندباد باربری بوده که یک روز گرم و طاقتفرسای کاری از حیاط خانهای اشرافی، صدای ساز و آواز میشنود. خستگی ناشی از کار زیاد او را وامیدارد، بلندبلند به سرنوشت خود بدوبیراه بگوید و این زمینهساز همصحبتیاش با صاحبخانه -سندباد بحری- میشود. همنامش از سفرهای هفتگانۀ عجیبوغریبش به امید تجارت میگوید و از بلاهایی که در راه ثروتمند شدن به سرش آمده؛ از عوضی گرفتن نهنگ با جزیره و جدا ماندنش از یاران، از سرگردانی در درۀ الماس و از کوه بوزینگان و ماجراهای دیوها و هیولاهایی که با آنها روبهرو شده است. خلاصه به سندباد حمال میفهماند که این زندگی را مفت و راحت به دست نیاورده است. حمال هم متنبه میشود و به خواهش بحری به خانۀ او نقل مکان کرده، دوستی زیبا و ماندگاري را آغاز میکنند.
نویسنده برای دوستش توضیح میدهد که قهرمان داستان او هم مثل سندباد به دوست نیاز دارد. پایان داستان هم به شدت باز است و سرانجام قهرمان، نامعلوم. دوست نویسنده اصراری به دانستن فرجام قهرمان داستان و مشکلی هم با پایان باز ندارد. مشکل اصلی، نویسنده است که حالا در تنهایی فنجان سردش را رها كرده و سرش را بین دستهاش فرو برده است.
📒از مجموعه داستانِ در دستِ چاپِ "آناناس" نوشته وحید حسینی ایرانی؛ نشر نون
@matikandastan