📢نوشتن برای خارج کردن آنچه در دستگاه گوارشم گیر کرده!

📢نوشتن برای خارج کردن آنچه در دستگاه گوارشم گیر کرده!
@matikandastan

هيسای ياماموتو: ◀شک دارم این روزها هنگام نوشتن، مخاطب خاصی در ذهن داشته باشم، جز مطالبي که برای نشریات آمريكايي ـ ژاپني می نویسم و برداشتم این است که آمريكايي ـ ژاپنيها کارم را خواهند خواند. اما از آنجایی که به ندرت بازخوردی دریافت می کنم، راستش مثل این است که چیزها را در خلأ رها کرده باشی، فکر می کنم دلیل نوشتنم این است که چیزهایی را از درونم خارج کنم، چیزهایی را که در دستگاه گوارشم گیر کرده اند، برای همین احتمالا در اصل برای این می نویسم که «خودم را خوشحال کنم».

◀اینکه «مثل یک زن بنویسم» یا «با صدای زنانه بنویسم» اهدافی نیست که آگاهانه در ذهنم شکل گرفته باشد. من زن هستم؛ حدس می‌زنم که با صدای زنانه می‌نویسم. هرچند، وقتی برای لس‌آنجلس تریبون می‌نوشتم، شنیدم آنها که با اسم‌های ژاپنی آشنایی نداشتند، وقتی‌ فهميدند هیسای یاماموتو نامی زنانه است تعجب کرده بودند. بنابراین به‌گمانم من در مقام یک انسان می‌نویسم.
مسلما برای یک زن متاهل وقت پیدا کردن برای نوشتن بسیار سخت‌تر است، چون دغدغه‌های دیگری مثل تمیز کردن خانه، بچه‌دار شدن و مواظبت کردن از بچه‌ها، آشپزی، و غیره هم هست. هرچند وقتی وارد خانه‌ی ما می‌شوید ممکن است هرگز متوجه نشوید، اما دوست دارم به شکل خودم منظم باشم و همواره در اين مورد تلاش می‌کنم، و این زمان می‌برد. علاوه بر اين زنی مستقل که ارث و میراثی هم ندارد مجبور است انرژی‌های اصلی‌اش را صرف این کند که خرج زندگی‌اش را دربیاورد. از طرف دیگر، نویسنده‌ی مرد (چرا این عبارت به‌نظر غریب می‌آید، اما «نویسنده‌ی زن» نه؟) با داشتن زنی حامی می‌تواند ساعت‌ها پشت میز کار خود بنشیند. گاهی بعضی زن‌ها آنقدر حامی شوهرشان هستند که می‌روند بیرون از خانه کار می‌کنند تا او بتواند خانه بماند و بنویسد. می‌دانم که تعداد نویسنده‌های زن آمریکایی ـآسیایی از نویسنده‌های مرد بیشتر است و اين احتمالا نشان می‌دهد مردها برای تامین خانواده از ادبیات فاصله می‌گیرند. اکثر مردهای آمریکایی ـآسیایی که می‌نویسند می‌توانند این کار را در کنار تدریس در دانشگاه انجام دهند. بنابراین به‌نظر من برای زن‌ها نویسنده بودن همان‌قدر سخت است که برای مردها. (منبع: مجله داستان همشهری، تير ٩۵)
@matikandastan