📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
پدیدهای در ایران با نام کارگاههای نویسندگی راه افتاد. ادبیات ما وضعیت افتضاحی دارد
https://telegram.me/angomanedastan
قدمی: پدیدهای در ایران با نام کارگاههای نویسندگی راه افتاد. به این شکل که نویسندهای که هنوز کتابی منتشر نکرده بود کارگاه نویسندگی داشت و نویسنده تولید میکرد برای یک ناشر خاص. ادبیات ما وضعیت افتضاحی دارد. بدون هیچ تعارفی. به شما قول میدهم اگر از دانش و سواد آکادمیک میانگین از کسانی که در ایران به عنوان نویسنده شناخته شدهاند؛ بگیرید؛ به زیر دیپلم میرسد. کتابهایی که در 10 سال اخیر جوایز ادبی گرفتند را ببینید. اگر یکی از این کتابها غلط گرامری نداشت من برای همیشه از ایران خارج میشوم! تاپترین آثار ادبی ما به زبان مادری خودمان، حتی در حد انشاء هم نیستند و غلط گرامری دارند. بعد برخی نویسندگان میگویند من یک شاهکار نوشتم ولی این سانسور نمیگذارد که شاهکار را چاپ کنم. وضعیت امروز ما از نظر سانسور قابل مقایسه با زمان استالین نیست. آن دوره سانسور وحشتناک بود و مخوف. یک آدمی مثل بولگاکف مرشد و مارگاریتا را مینویسند و منتشر میشود.
بیسوادی و خلاق نبودن و پرت بودن خودمان از مرحله را میگذاریم به حساب سانسور. میگوییم این نویسندهی خارجی خوب است چون سانسور نمیشود. من معتقدم یک نویسنده مثل ماتئی ویسنییک در رومانی سانسور میشد ولی وقتی اثر او به فرانسه نوشته و در آنجا منتشر میشود، او را تبدیل به یک غول میکند. من توصیهام به همهی نویسندههایی که معتقدند شاهکارهایی نوشتند که سانسور نمیگذارد منتشر شود این است که اثر خود را به یک زبان دیگر منتشر کنند و دنیا را از شاهکارهای خود محروم نکنند.
نوری: من با همهی حرفهایی که زده شد موافقم. چون من تقریباً سالی دو سه بار خارج میشوم. فضای نویسندههای ایرانی که الان خارج زندگی میکنند را میبینیم. آنجا که سانسور نیست چرا نوشته نمیشود؟ بعضی نویسندههای ایرانی که میگویند سانسور نمیگذارد من شاهکار بنویسم؛ از ایران میروند و تازه متوجه میشوند که اصلاً نوشتن بلد نیستند.
مطبوعات ما یا از آن طرف آنقدر روشنفکرند که اطلاعرسانی نمیکنند برای خوانده شدن کتاب یا آنقدر زرد میشوند که یک اثر زرد را بالا میبرند و به ما حقنه کنند که این اثر خوبی است. نمونهاش در کتاب «کافه پیانو» اتفاق افتاد. این کتاب را زمانی منتقدان بالا بردند و بعد همین آدمها چون دیدند این نیست نویسنده را پایین کشیدند.