رابطه سیر و گرسنه، رابطه دو جهان و رابطه دو موجود متنافر است

رابطه سیر و گرسنه ، رابطه دو جهان و رابطه دو موجود متنافر است. دو دنیا که در ظاهر در کنارهم و به صورت جبری به وجود آمده اند.اما چون نیک بنگری حیات یکی ، محتاج وجود دنیای دیگری است.
حالا فردی که در دنیای گرسنگان زندگی می کند، اوج شانس و تعالی و علو خود را در جا گرفتن در دنیای سیراب ها و سیرها می بیند. او موقعیت و فردیت خود را در درجه اول قبول ندارد. خود را تا زمانی که در دنیای سیران نیندازد ، فاقد شخصیت و هویت می بیند. این هم به نوبه خود شنیع است.
این فرد گرچه مستعد همه نوع بزهکاری به واسطه فقر و فقدان آموزش است، اما دردرجه بالاتر مستعد هرگونه خیانت و سر سپردگی به فقرا و زحمتکسان ،برای رسیدن به دنیای سیران می شود.پای اخلاق را وسط نمی کشم. مساله اینست که فرد جنوب شهری برای پنهان نمودن خویش ، خود را به شکل بالاشهری ها آرایش و بزک می کند . چون تنفر از خویش داردو آرزوی کسب هویت بالانشین ها را. برعکسش هم هست. بالاشهری هایی که به شکل لات ها و جاهل ها رفتارها می کنند. همه این ها زشت است. چون عدالت در رابطه وجود ندارد. چون قانون فقر و گرسنگی حاکم بوده ، همه رابطه ها بر اساس شکم می گردد. اگر یک نفر از ماشین یک میلیاردی پایین بیاید و به شما دستوری دهد ، ناخوداگاه دستورش را اجرا می کنید. احترام بهش می گذارید. اما اگر یک پیرمرد با موتور گازیش از شما بخواهد که کمی راه در ترافیک به او بدهید چه؟ مشکل همینجاست. کمتر کسی بر اساس علم و ادب و زحمت و استعدادش مورد احترام قرار می گیرد. او باید سودی مادی و فوری برای ما داشته باشد تا احترامش کنیم.