📢انکاری که برخی اهل قلم می‌کنند!

@matikandastan
📢انکاری که برخی اهل قلم می کنند!

حسین سناپور: تغییر و تحول‌های چشم‌گیری در ادبیات داستانی ما درحال رخ‌دادن است؛ تغییراتی که فعلاً بیش‌تر در سطح نشر دیده می‌شود، اما در آینده تاثیرات خود را در خودِ داستان‌ها هم بیش از آن چه گفته شد و هست، نشان خواهد داد. نکته‌ی مهم این که، به گمان من کم یا زیاد همه دست‌کم به بعضی از این تغییرات واقف شده‌اند و نسبت به آن واکنش‌های متفاوت هم نشان می‌دهند. بعضی از آن به دوران رکود یاد می‌کنند و حسرت همان چند اسم (گیرم ده تا) دهه‌ی شصت و حتا هفتاد را می‌خورند، و همین‌طور بد و بی‌راه می‌گویند به این همه کار که دارد منتشر می‌شود از دوستان اغلب جوان، که چرا در میان‌شان شاه‌کاری که آن‌ها انتظارش را دارند، وجود ندارد. بعضی هم گلایه می‌کنند که دوروبرشان پر شده از نویسنده، و حسرت دورانی را می‌خورند که خودشان بودند و خودشان و دیگران فقط خواننده بودند. نویسنده‌های جوان‌تر هم که تیراژها را می‌بینند و شهرتی را که دیگر مثل دهه‌های شصت و پیش از آن، به راحتی به دست نمی‌آید، یقه‌ی هم‌دیگر را می‌گیرند و هم را متهم می‌کنند که چرا کارهاشان ضعیف است و چرا به جای کتاب‌خواندن، همه دارند می‌نویسند (کاری هم ندارند که عین همین حرف‌ها را دیگران درباره‌ی خودشان می‌زنند). می‌شود ما و این جا کاری نداشته باشیم به وضعیت جهان و مثلاً این که بنا به آمار (منتشرشده در کلیپ مؤسسه اوج درباره‌ی کتاب‌خوانی) در کشور ایسلند ظاهرا از هر ده نفر یکی نویسنده است و میزان مطالعه‌شان بسیار بالاتر از حتا آمریکا و بقیه‌ی کشورهای اروپایی است. من که رابطه‌ی مستقیم میان این دو را باور دارم و انکارش نمی‌کنم و به همین دلیل هم هر روز خوش‌حال‌تر می‌شوم که می‌بینم تعداد کتاب‌اولی‌ها مدام و به صورت شاید حتا تصاعدی دارد بیش‌تر می‌شود. امیدوارم دوستان دیگر هم رابطه‌ی مستقیم میان کتاب‌خوانی و نوشتن را انکار نکنند و یا دست‌کم برای انکارشان دلیل بیاورند. به نظر من کتاب‌خوان‌های بیش‌تر خودبه‌خود، و با بالابردن تیراژ، کمک می‌کنند به بیش‌تر شدن نویسنده‌ها، و بیش‌تر شدن نویسنده‌ها هم حداقل کمک می‌کند به تنوع آثار و این تنوع هم به بالارفتن تعداد کتاب‌خوان‌ها.(منبع: روزنامه اعتماد و تارنگارِ سناپور)
@matikandastan