مشخصه‌های پست‌مدرنیسم در رمان «‌سین مثل سودابه». هویت جعلی و متکثر

مشخصه‌های پست‌مدرنیسم در رمان «‌سین مثل سودابه»
هویت جعلی و متکثر
نویسنده : فرحناز علیزاده داستان‌نویس
تعداد بازدید : 29 روزنامه فرهیختگان. صفحه8

رمان «سین مثل سودابه» نوشته کاوه میر‌عباسی، رمانی پلیسی از نوع پست‌مدرن است که با استفاده از زاویه دیدترکیبی(‌اول شخص و سوم شخص) اصل تصادف و عدم‌تعادل داستانی آغاز می‌شود و سپس با تصادفی دیگر به پایان روایت اول می‌رسد؛ پایانی که به گفته نویسنده در هفت روایت متغیر ادامه پیدا خواهد کرد. در این مجال قصد دارم شاخصه‌های به کار برده شده در اثر را به همراه نشانه‌های متنی مورد بررسی قرار دهم.
1 متن پست‌مدرن در پی ساخت ساز‌وکار از قبل تعیین و ساخته شده، نیست. جهان متن پست‌مدرن در پی خلق دنیای جدید با قواعد ساخته و پرداخته خود است. در این رمان نیز گرچه نویسنده به ساخت جهانی رئال( امروزی- ایرانی)مبادرت می‌ورزد، ولی از شغلی (کارآگاه) می‌گوید که کمتر در ایران نمود بیرونی دارد ( ساخت قراردادی از پیش تعیین شده با خواننده).از سوی دیگر نویسنده در ساخت شخصیت کارآگاه دست به ساختار‌شکنی می‌زند. در متون پست‌مدرن، خواننده دیگر با کارآگاهی زبر‌دست و همه چیز تمام روبه‌رو نیست؛ بلکه کارآگاه دنیای پست‌مدرن کسی است که گاه براساس اصل تصادف به گره‌گشایی می‌رسد و گاه حتی از خواننده یا دیگر شخصیت داستانی ناآگاهانه‌تر و نادانسته‌تر نسبت به امور عمل می‌کند. کارآگاه در دیدار با نامور، نمی‌تواند عاقلانه مسائل راکنار هم بچیند. «اصلا به عقل جور می‌آد؟ تو کشور ترکیه دنبال چی می‌گشت؟» (ص161) در حالی که خواننده و حتی خانم نامور متوجه می‌شوند، سودابه یا نازنین در پی هویت است. «‌با لحن قاطع گفت: این خانوم همون سودابه چی چی نیاست... چنان یکه خوردم (کارآگاه) که مثل برق گرفته‌ها بر جایم میخکوب شدم. حتی نتوانستم دهان باز کنم و حرفی بزنم. بهناز خانم صدایش را بالا برد: حالا می‌فهمم!سودابه بیشتر از اون که چشمش دنبال پول نازنین باشه، هویتش رو لازم داشت و اجازه اقامتش در فرانسه رو... .»(ص163) «هرگز نمی‌فهمیدم رستم نکره چطور به کلک افراسیاب پی برد.» (ص270) این ساختارشکنی در بازسازی دگرگونه سرنوشتی شخصیت سودابه در شاهنامه نیز بارز است. در شاهنامه این رستم است که سودابه را به دونیم می‌کند، درحالی‌که این بار سودابه توسط عاشقش به صورت تصادفی کشته می‌شود.
2 در متون پست‌مدرن خواننده نه‌تنها با ترکیب ژانر مردم‌پسند در کنار نخبه‌گرایی (‌اسطوره‌ای شاهنامه، پلیسی- معمایی، اجتماعی و عشقی) مواجه است، بلکه با ترکیب زاویه‌دید و انواع طنزهای کلامی و موقعیتی روبه‌رو است. دقت کنید به برخورد غلوآمیز پدر داماد در شب عروسی «‌این نمایش خانگی، ظاهرا، میهمان‌ها را هم حسابی سرکیف آورده بود. بعضی‌ها سوت می‌زدند، بعضی‌ها «‌آقاموشه» را تشویق می‌کردند.» (ص27) اینکه چطور نویسنده در کنار طنز کلامی راوی «باز هم به قلمبه‌گویی افتادم» (ص110) به تحریف و جعل شخصیت‌های تاریخی(رستم نکره و فردوس قاسمی) می‌پردازد تا نشان دهد تکیه داستان پست‌مدرن بر بازی و واکنشی در برابر واقعیت‌های خشن است تا به کلامی طنزگونه، انتقادی نسبت به امور اجتماعی داشته باشد. «در بازار ماسوله پرسه زدم و به نکات جالبی در‌باره فولکلور آنجا پی بردم. مثلا فهمیدم کلاه قرمزی و پسر خاله از چهره‌های سنتی آن دیار هستند.»

ادامه را در وبلاگ:دریچه ای به داستان و نقد
یا روزنامه فرهیختگان بخوانید
ذکر این نکته ضروری است که عکس خانم کلهر به اشتباه روی متن نقد درج داده شده!