آنها از قم می‌آیند.. آنها می‌خواستند قصه‌ی اسلامی عرضه کنند

آنها از قُم می‌آیند

علیرضا غلامی: وقتی انقلاب شد کسانی که خود را روشنفکرِ مسلمان می‌خواندند حوزه‌ی اندیشه و هنر اسلامی را راه انداختند و اعلام کردند که می‌خواهند ادبیات و هنرشان در خدمت آرمان‌های انقلاب باشد. آنها می‌خواستند قصه‌ی اسلامی عرضه کنند. اما هنوز کارشان پا نگرفته بود که 13 نفر از مؤسسانش بیرون رانده شدند... گفته‌اند علتِ راندن آن 13 نفر این بود که نمی‌خواستند زیر بار سانسور بروند و به صورت سفارشی از آرمان‌ها و ارزش‌ها دفاع کنند. درست است که نویسندگانِ مسلمان می‌خواستند با هنر و ادبیات از آرمان‌ها و ارزش‌ها دفاع کنند. اما ظاهراً برای آنها مهم بود که از کدام آرمان دفاع کنند و از کدام آرمان دفاع نکنند...
و حالا گروهی از قُم آمده که می‌خواهد علوم دینی و تجربه‌های شخصی‌ را به هم بیامیزد و روایت‌های نو بنویسد. اینها می‌‌گویند نگاه‌شان به آدم‌ها سیاه و سفید نیست و این را مدیون رمان هستند. همین باعث شده که شیفته‌ی قدرتِ رمان شوند. اینها که از قُم آمده‌اند خودشان چوب‌خورده‌ی سانسورند. اینها را «طُلابِ رمان‌نویس» یا «روحانیونِ رمان‌نویس» می‌خوانند: امیر خداوردی، علی غبیشاوی و سیداحمد بطحایی.
(بخشی از میزگرد این شماره‌ی مجله‌ی تجربه). @dastanirani