ما پرندگان را خوردیم. خوردیمشان

ما پرندگان را خوردیم.خوردیمشان.می خواستیم آوازشان میان گلویمان بپیچد و از درون دهانمان بشکفد بیرون،پس خوردیمشان.می خواستیم پرهاشان از بدنمان جوانه زند.بالهایشان را خواستیم،دلمان خواست مانند آنها پربگشاییم،آزادانه اوج بگیریم بر فراز درختان و ابرها،پس خوردیمشان.
.
.
.
پرنده ها را با پر و بال شان در حلق خود فرو بردیم، اما فایده نداشت، نتوانستیم آواز بخوانیم به راحتی و روانی آنها،نتوانستیم پرواز کنیم بدون دود و فلز ...
@matikandastan
سرپناه_کاغذی | نوشته مارگارت آتوود | برگردانِ پارسیِ گلاره‌جمشیدی | نشر نون