🔴 توضیحات محمد گذر آبادی در رابطه با ساختار فیلم نامه سریال برکینگ بد …با سلام و عرض ارادت خدمت همه دوستان

🔴 توضیحات محمد گذر آبادی در رابطه با ساختار فیلم نامه سریال برکینگ بد.

با سلام و عرض ارادت خدمت همه دوستان

همونطور که وعده کردم امشب چند کلمه ای در باره ی سریال برکینگ بد حرف می زنیم.
چیزی که در وهله ی اول در رابطه با این سریال نظر اساتید فیلمنامه و منتقدین رو جلب کرده، منحنی تحول شخصیت هاست.
مسیر تحولی که والتر وایت شخصیت اصلی طی میکنه بسیار پیچیده و از منظر فیلمنامه نویسی و پرورش شخصیت خارق العاده است.
ظاهرا وینس گیلیگان خالق مجموعه در معرفی سریال به شبکه گفته بود:
می خوام نشون بدم چطور مستر چیپس تبدیل میشه به مایکل کورلئونه.
به این دلیل انگشت میذارم روی منحنی تحول شخصیت که این تکنیک در واقع چشم اسفندیار فیلمنامه نویسی در ایرانه!
اصولا اشارات ضمنی به آثار دیگر یکی از تکنیک هاییه که به وفور در سریال استفاده شده و میشه جداگانه بهش پرداخت.
اما نشون دادن سیر تحول شخصیت والتر وایت و برخی دیگر از شخصیت ها بزرگ ترین حسن سریاله.
اما یه نکته ی جالب تر مسئله "اصل طراحی" است.
اصل طراحی که جان تروبی راجع بهش حرف میزنه یکی از مباحثیه که ذهن من رو به شدت درگیر کرده.
انگار کل داستان از یک طرح بزرگ پیروی میکنه که در واقع یک ضرب المثله:
مرغ دزد شتر دزد می شود!
یا به عبارت دیگه اگه وارد کار خلاف بشی دیگه راه نجاتی نداری و ناخواسته پیش میری.
والتر وایت در واقع اسیر تصویر خودش میشه: هایزنبرگ
بزرگ ترین درس اخلاقی بدون شعار دادن!
و نکته ی آخری که در این سریال برام جالبه، زمان غیر خطیه که به زیبایی استفاده شده بدون اینکه مخاطب عام رو آزار بده.
مثلا رفتن جسی و دوست دخترش به موزه که بارها در باره ی رفتن به موزه حرف میزنن ولی ما رفتنشون رو نمی بینیم تا اینکه دختره میمیره و چند قسمت بعد تازه می بینیم که دارن تو موزه میچرخن. که این خارق العاده است.
یا اشاراتی که در ابتدای قسمت ها به پایان همان قسمت یا پایان فصل میشه.
در واقع زمان غیر خطی دیگه تکنیک پرخطری نیست و به اصطلاح رام شده و میشه ازش در قصه گویی عامه پسند هم استفاده کرد.
در واقع علاوه بر اینکه در هر قسمت ساختار سه پرده ای حفظ شده، فصل های سریال هم نقش مگاپرده ها رو بازی میکنن.✔️