📢وقتی شهر هم شخصیت داستان می‌شود

📢وقتی شهر هم شخصیت داستان می شود
@matikandastan

داستان‌ها در دوران باستان اغلب درباره‌ی خدایان بودند و به تمنای انسان برای شناخت هستی می‌پرداختند. دوره‌های بعدتر شاهان به موضوع اصلی داستان‌ها بدل شدند، موجوداتی ایزدوار که باواسطه به خدایان مرتبط می‌‌شدند. و سال‌ها طول کشید تا داستان‌ها ابرانساني شدند و به حکایت زندگی انسان‌های نادره‌ای رسیدند که آوازه‌ای در علم، پهلوانی یا مشکل‌گشایی داشتند.
اما پيشينه‌ي داستان‌هایی که قهرمان‌هایشان آدم‌های عادی با زندگی‌های روزمره‌اند به بیش از چند قرن نمی‌رسد. یعنی تنها چند صد سال از عمر داستان‌هایی مي‌گذرد كه مردم کوچه و بازار نقش‌های اصلی آن را به عهده دارند و سبک زندگی این مردم بنيان داستان‌ها را می‌سازد. از این‌جا به بعد شهرها، خیابان‌ها و کوچه‌ها معنای‌ دیگری دارند؛ خیابان‌ها فراتر از يك محل رفت و آمد هستند، شهرها با این‌که شبیه هم‌اند و با برج‌ و نمایش‌خانه‌ و ایستگاه‌ قطار ساخته می‌شوند اما نقشي بیش از این کارکردها و شمایل‌‌ها را حمل می‌کنند. شهرها شکلی از روابط انسانی را انعکاس می‌دهند که ملهم از سرعت زندگی و سبك‌هاي متفاوت معيشت و وسعت شهر است. این‌جا آغاز دورانی است که شهرها به جای آدم‌ها قهرمان داستان‌ها می‌شوند. شهرها که تا پیش از این تنها عرصه‌ای زیر پای گام‌های قهرمان و پس‌زمینه‌ای برای وقوع اتفاقات داستانی بودند، حالا خود پا به عرصه می‌گذارند و داستان را شکل می‌دهند. اگر تا پیش از این اجزای شهر را تنها در آمد و شدهای شخصیت‌های داستان می‌دیدیم و قدم به قدم می‌شناختیم و سر هم می‌کردیم، حالا کم‌کم شهر روحی یکپارچه و کاراکتری منسجم پیدا می‌کند که با تحمیل اقتضائات زندگی مدرن به شخصیت‌های داستانی، تقدیرشان را شکل می‌دهد و خود، داستان را پیش می‌برد. (منبع: مجله داستان همشهری، آبان ٩۵)
@matikandastan