📚 داستاننویسان و دوستداران داستان 📢ماتیکانداستان را به شیفتگان فرهنگِ ایرانزمین معرفی کنید 📢📢محتوای مطالب، نظر نویسندگان آن است و ممکن است با دیدگاه گردانندگان ماتیکانداستان همسو نباشد. ارتباط با مدیر کانال @vahidhosseiniirani
مادرم میگفت تا وقتی پدرم از جنگ برنگردد، نمیتوانیم نوزادی بخریم، چون قیمت هر بچه هفده پوند و شش شلینگ بود و ما استطاعتش را نداشت
مادرم میگفت تا وقتی پدرم از جنگ برنگردد، نمیتوانیم نوزادی بخریم، چون قیمت هر بچه هفده پوند و شش شلینگ بود و ما استطاعتش را نداشتیم. از همینجا معلوم میشود که چه قدر سادهلوح بود؛ چون خانواده جنیس که خانهشان سر خیابان بود، نوزادی داشتند و همه میدانستند که در بساط آنها هفده پوند و شش شلینگ پیدا نمیشود. شاید بچه آنها از نوع ارزان بود و مادرم طالب جنس خوب بود، اما پیش خودم فکر میکردم که زیادی مشکلپسند است، چون بچه خانواده جنیس برای ما هم خوب بود.
برشی از: عقده اودیپ من
فرانک اوکانر
@matikandastan